زندگینامه شهید
مجاهد شهید علیرضا وزیری در سال ۱۳۳۶ در شهرستان گرمسار متولد شد. دوره ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به اتمام رساند سپس در دانشگاه تربیت معلم تهران تحصیلاتش را در ادامه داد و از همین دانشگاه فارغالتحصیل شد.
علیرضا فعالیتهای سیاسی خود را از دوران دبیرستان آغاز کرد. او با شرکت در محافل سیاسی و مذهبی پاسخ بیعدالتیهای اجتماعی را در مبارزه با رژیم شاه پیدا کرد. با اوجگیری انقلاب ضدسلطنتی در حالی که دوران نظام وظیفه را سپری میکرد با تشکیل یک هستهٔ مبارزاتی در پادگان محل خدمتش به مصادرهٔ سلاح پرداخته و از پادگان فرار کرد! او به همین دلیل از سوی رژیم شاه تحت تعقیب قرار گرفت. پس از فرار از پادگان مدتی را به زندگی مخفی روی آورد. پس از پیروزی انقلاب علیرضا به شهر زادگاهش بازگشت. در بدو ورود به شهر بهدلیل نقشی که در مصادرهٔ سلاح و فرار از پادگان نظامی ایفا کرده بود، مورد استقبال زیاد مردم شهر قرار گرفت. هنوز چندماهی از پیروزی قیام بهمن نگذشته بود که او تحت تأثیر روشنگریهای برادرش مجاهد شهید عبدالرضا وزیری با ماهیت ارتجاعی و پلید خمینی و اعوان و انصارش آشنا شد. او در خلال همین روشنگریها با اندیشه و آرمان توحیدی سازمان مجاهدین پی برد و حل نهایی و ریشهیی ارتجاع و عقبماندگی را در این مسیر یافت. از اینرو بهعنوان یک کادر تشکیلات فعالیتهای حرفهایش را با سازمان آغاز کرد. در جریان انتخابات ریاستجمهوری در حالی که دبیر دبیرستان بود سر از پا نمیشناخت. او در دبیرستان محل کارش به روشنگری پرداخت و در این مسیر بسیاری از دانشآموزانش را با آرمان مجاهدین آشنا کرد. او یکی از محبوبترین معلمین دبیرستان محل کارش بود و دانشآموزان با او رابطه خاصی داشتند. در جریان ارتجاع فرهنگی او را بهدلیل هواداری از سازمان مجاهدین مورد تصفیه قرار دادند! وقتی این خبر بگوش دانشآموزان رسید موج اعتراض باعث عقبنشینی رئیس آموزش پرورش شهرستان گرمسار شد و او به سرکارش بازگشت. با آغاز سرکوب قهرآمیز نیروهای سیاسی از سوی رژیم آخوندی در سی خرداد۶۰ علیرضا بهدلیل شناخته شدگی مجبور به زندگی مخفی شد. پاسداران بهمنظور دستگیری وی بارها به محل زندگیش یورش بردند. در یکی از این یورشها توانست با کمک مردم محل از تور پاسداران گریخته و خود را به تهران رساند.
او در تهران پس از مدتی به سازمان وصل شد و فعالیتهای سازمانیاش را در مداری دیگر آغاز کرد. علیرضا در بهمن سال۶۱ در تهران شناسایی و دستگیر شد. پس از دستگیری او را به زندان اوین برده و زیر شدیدترین شکنجهها قرار دادند. پس از طی مراحل بازجویی و گرفتن حکم، به زندان سمنان منتقل گردید. او که روحی سرکش و عشقی پاک به مردم و آرمانهای مردمی مجاهدین داشت شیدا و بیقرار در این مسیر گام نهاد و در زندان نیز به سمبلی از ایستادگی تا به آخر تبدیل شد! و بر پیمانش استوار ماند و به عهدش با خدا و خلق وفا نمود و در جریان قتلعام زندانیان سیاسی در سال۶۷ در زندان سمنان به سربدار گردید...!
برادرش عبدالرضا وزیری که دانشجوی مهندسی خاکشناسی دانشگاه کرج بود در شهریور سال ۶۳ در زندان گوهردشت کرج در زیر شکنجه بهشهادت رسید. برادر دیگرش نیز محمدرضا وزیری که فوق دیپلم علوم تجربی بود در اسفند سال ۶۳ در شهر شیراز به دست پاسداران جنایتکار در ملأعام با جراثقال در مقابل چشمان اشکبار مردم بهدار آویخته شد. درود به روانهای پاک این شهیدان. راهشان تا سرنگونی تمامیت رژیم پلید ارتجاع حاکم خمینی- خامنهای ضحاک ادامه دارد.
علیرضا فعالیتهای سیاسی خود را از دوران دبیرستان آغاز کرد. او با شرکت در محافل سیاسی و مذهبی پاسخ بیعدالتیهای اجتماعی را در مبارزه با رژیم شاه پیدا کرد. با اوجگیری انقلاب ضدسلطنتی در حالی که دوران نظام وظیفه را سپری میکرد با تشکیل یک هستهٔ مبارزاتی در پادگان محل خدمتش به مصادرهٔ سلاح پرداخته و از پادگان فرار کرد! او به همین دلیل از سوی رژیم شاه تحت تعقیب قرار گرفت. پس از فرار از پادگان مدتی را به زندگی مخفی روی آورد. پس از پیروزی انقلاب علیرضا به شهر زادگاهش بازگشت. در بدو ورود به شهر بهدلیل نقشی که در مصادرهٔ سلاح و فرار از پادگان نظامی ایفا کرده بود، مورد استقبال زیاد مردم شهر قرار گرفت. هنوز چندماهی از پیروزی قیام بهمن نگذشته بود که او تحت تأثیر روشنگریهای برادرش مجاهد شهید عبدالرضا وزیری با ماهیت ارتجاعی و پلید خمینی و اعوان و انصارش آشنا شد. او در خلال همین روشنگریها با اندیشه و آرمان توحیدی سازمان مجاهدین پی برد و حل نهایی و ریشهیی ارتجاع و عقبماندگی را در این مسیر یافت. از اینرو بهعنوان یک کادر تشکیلات فعالیتهای حرفهایش را با سازمان آغاز کرد. در جریان انتخابات ریاستجمهوری در حالی که دبیر دبیرستان بود سر از پا نمیشناخت. او در دبیرستان محل کارش به روشنگری پرداخت و در این مسیر بسیاری از دانشآموزانش را با آرمان مجاهدین آشنا کرد. او یکی از محبوبترین معلمین دبیرستان محل کارش بود و دانشآموزان با او رابطه خاصی داشتند. در جریان ارتجاع فرهنگی او را بهدلیل هواداری از سازمان مجاهدین مورد تصفیه قرار دادند! وقتی این خبر بگوش دانشآموزان رسید موج اعتراض باعث عقبنشینی رئیس آموزش پرورش شهرستان گرمسار شد و او به سرکارش بازگشت. با آغاز سرکوب قهرآمیز نیروهای سیاسی از سوی رژیم آخوندی در سی خرداد۶۰ علیرضا بهدلیل شناخته شدگی مجبور به زندگی مخفی شد. پاسداران بهمنظور دستگیری وی بارها به محل زندگیش یورش بردند. در یکی از این یورشها توانست با کمک مردم محل از تور پاسداران گریخته و خود را به تهران رساند.
او در تهران پس از مدتی به سازمان وصل شد و فعالیتهای سازمانیاش را در مداری دیگر آغاز کرد. علیرضا در بهمن سال۶۱ در تهران شناسایی و دستگیر شد. پس از دستگیری او را به زندان اوین برده و زیر شدیدترین شکنجهها قرار دادند. پس از طی مراحل بازجویی و گرفتن حکم، به زندان سمنان منتقل گردید. او که روحی سرکش و عشقی پاک به مردم و آرمانهای مردمی مجاهدین داشت شیدا و بیقرار در این مسیر گام نهاد و در زندان نیز به سمبلی از ایستادگی تا به آخر تبدیل شد! و بر پیمانش استوار ماند و به عهدش با خدا و خلق وفا نمود و در جریان قتلعام زندانیان سیاسی در سال۶۷ در زندان سمنان به سربدار گردید...!
برادرش عبدالرضا وزیری که دانشجوی مهندسی خاکشناسی دانشگاه کرج بود در شهریور سال ۶۳ در زندان گوهردشت کرج در زیر شکنجه بهشهادت رسید. برادر دیگرش نیز محمدرضا وزیری که فوق دیپلم علوم تجربی بود در اسفند سال ۶۳ در شهر شیراز به دست پاسداران جنایتکار در ملأعام با جراثقال در مقابل چشمان اشکبار مردم بهدار آویخته شد. درود به روانهای پاک این شهیدان. راهشان تا سرنگونی تمامیت رژیم پلید ارتجاع حاکم خمینی- خامنهای ضحاک ادامه دارد.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org