زندگینامه شهید
فریبا قشلاقی
تاریخ تولد: ۱۳۴۷
محل تولد: بروجرد
تحصیلات: متوسطه
سابقه مبارزاتی: ۷سال «… مادرجان زمانی که سرگرم درس خواندن بودم، سعی داشتم با تلاش شبانهروزی در آینده نهچندان دور از این طریق به مردمم کمک کنم.
اما احساس میکردم اینها راضیم نمیکند چرا که عده معدودی را دربرمیگرفت، اکنون تنها راه برای آزادی مردمم را در سازمان مجاهدین پیدا کردم. زندگیم را در راه آرمانمان دادم و اسمم را در این سازمان نوشتم».
فریبا قشلاقی از سالهای ۶۰ به بعد سازمان مجاهدین را شناخت و تنها امیدش پیامها و رهنمودهای رادیو صدای مجاهد بود.
سرانجام سال۶۶ خود را به منطقه و قرارگاههای مجاهدین رساند، پس از آن در نامهیی به خانوادهاش نوشت: «پدر ومادر عزیزم سلام. میخواهم اینبار قشنگترین نامه دنیا را برای شما بنویسم، آنچه که طی ۲۰سال در وجودم نهفته بود و الان چون رود، بهتر بگویم مثل دریایی پرتلاطم، در درونم موج میزند…
لحظهیی که درد گلوله خصم در تمامی وجودم نعره میکشد و چشمانم وداع آخر را با تمامی گذشتهها و خاطرهها و زندگی میکند، چهره خندان شما روبهرویم نقش میبندد.
خندهیی که در پناهش خندههای مادران و پدران بلند میشود، و همه اینها برایم چون آب گوارا میشود.
هرچند که گلبرگهای زندگیم پرپر میشود، اما با پرپر شدنم گلها میشکفد و صدای بلبلان که خبر از آزادی ایران را دارد دوباره به بام برمیگردد.
آرزو داشتم شما را بار دیگر در فردای ایران دوباره ببینم حتی اگر یک نگاه گذرا باشد، اما این آرزو را خیلیها دارند. بگذار این خواسته را که همیشه در درون شعله میکشید در خودم آب کنم تا آرزوهای دیگران تحقق یابد…»
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید