728 x 90

مروری بر زندگی کوتاه جاودانه‌فروغ اشرف، مجاهد شهید فائزه رجبی

مجاهد شهید فائزه رجبی
مجاهد شهید فائزه رجبی

محل تولد: کرمانشاه
شغل:
سن: 20
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: شهر اشرف
تاریخ شهادت: 19-1-1390
محل زندان: -

زندگینامه شهید


فائزه رجبی در سال ۱۳۷۰ در کرمانشاه متولد شد. از آنجا که سه سال قبل از تولدش، دو دایی مجاهدش در قتل‌عام زندانیان سر موضع در سال ۱۳۶۷ و عملیات کبیر فروغ جاویدان به‌شهادت رسیده بودند، از همان ابتدای زندگی با سازمان مجاهدین آشنا شده بود.
در حالی‌که ده سال بیش نداشت، پدر مجاهد و قهرمانش عبدالرضا رجبی، در سال ۱۳۸۰ دستگیر شد. وی که در زندان به‌رغم شکنجه‌ها و فشارهای سنگین، بر مواضع انقلابی و مجاهدی‌اش استوار بود، در سال ۱۳۸۳، فائزه را تشویق و به وی توصیه کرد که به همراه بستگانش، به اشرف برود. فائزه چنین کرد و به شهر اشرف یک، در عراق پیوست.
شور و نشاط و شوق وی، خاطرهٔ میلیشیاهای پرشور شهیدی را زنده می‌کرد که پیش از او خونین‌بال، نشانه‌های راه شده بودند. اما وظیفه‌اش در اشرف اتمام تحصیلات و اخذ مدرک دیپلم بود که با موفقیت و پشتکار آن را به سرانجام رساند.
در سال ۱۳۸۷ با اولین آزمایش مواجه شد؛ شهادت پدر مجاهدش در زیر شقاوت شکنجه‌گران زندان گوهردشت کرج.
و چه صبور و با صلابت، سرفراز و با وقار از این آزمایش بیرون آمد. شهادت پدر، رزمندگی فائزه و ایقانش را به انتخابی که کرده بود، دو چندان کرد و با اصرار و انتخاب خودش از سال ۱۳۸۷ وارد مناسبات تشکیلاتی در ارتش آزادیبخش ملی ایران شد.
روحیه سرشار و پرنشاط، خلاق و تأثیرگذار فائزه، زبان‌زد همگان بود و حضورش در هر جمعی به‌خصوص با مایه‌گذاری و دلسوزی‌هایش، شور و گرما می‌بخشید.
او در نامه‌یی خطاب به برادر مسعود در سال۸۸ نوشته است: «این تعهد را از ته قلبم و با ایمانی که پدرم به تو و خواهر مریم و مسیر پاکتان داشت و من از او یاد گرفته‌ام و هر لحظه یاد می‌گیرم، می‌دهم و می‌خواهم برای چندمین بار رجز بخوانم و حاضر حاضر خودم را بگویم؛ . . هیهات مناالذلة».
عزم و بینش بلند و انقلابی فائزه در تعهد نامه‌اش به تاریخ ۱۹بهمن ۸۹ کاملاً ملموس است. او نوشته است: «در حالی تجدید عهد می‌کنم که ۱۹ بهمن، یادآور روز فدای حداکثر مجاهدین است. می‌خواهم همین‌جا، بار دیگر به‌عنوان تکیه‌گاه آرمانی برادر و خواهر مریم، سوگند سرنگونی‌ام را با عزم حداکثر و جنگ صد برابر تجدید کنم. چرا که به ایمان و ایقان رسیده‌ام که تنها ما در صحنه و در این روزگار هستیم که نویسنده سرنوشت خود و خلق‌مان هستیم. از خدا می‌خواهم که در این مسیر مرا ثابت قدم نگهدارد، تا با تضمین خون پدرم و بقیه شهدا، به تعهدم که تعهد سرنگونی است، برسم و پشت سر برادر می‌گویم، می‌خواهم مجاهد بمانم و مجاهد بمیرم».
در جای دیگر می‌نویسد: «و خطاب به برادر و خواهر و خلق می‌گویم، من فرزند خلقم، جانم فدای خلق است، پس تا آزادی خلق و میهنم، لحظه‌ای از عهدم کوتاه نمی‌آیم و هیهات خودم را به هر چه ذلت و کرنش در مقابل رژیم است می‌گویم. در آخر می‌خواهم به دشمن خلقم حرف زندانی سیاسی و اشرف‌نشان علی صارمی را تکرار کنم که: تنم گربسوزی، به تیرم بدوزی، کجا کی توانی ز قلبم ربایی، تو عشق میان من و مسعود و مریم و میهنم را. »... .
سرانجام در سپیده دم روز ۱۹ فروردین ۱۳۹۰، فائزه این شیرزن مجاهد، در مقابله با هجوم وحشیانه نیروهای مالکی، به شهر شرف، با فرمان سلیمانی جلاد، هدف تیر مزدوران مالکی و رژیم آخوندی قرار گرفت و به‌شهادت رسید و جاودانه شد.
عبدالرضا رجبی، پدر فائزه و خسرو و پرویز مجاهدنیا دائی‌های وی از شهدای قهرمان مجاهد خلق هستند

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/716b340b-094a-4713-b7f2-428bea0bc7b8"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات