زندگینامه شهید
مجاهد قهرمان سیاوش کیکاووسینژاد از فرزندان دلاور مردم خوزستان بود که در سال۱۳۴۹ در شهر ایذه چشم به جهان گشود.
او در روزهای قیام ضدسلطنتی کودکی بود که در دبستان تحصیل میکرد، پس از انقلاب که بهتدریج مواضع ارتجاعی و ضدمردمی خمینی و رژیمش برای همگان روشن میشد، سیاوش نیز به همراه خانوادهاش با نام مجاهدین آشنا شد.
او در این رابطه نوشت: «درست زمانی که برادر مسعود کاندیدای ریاستجمهوری بود... و از آن تاریخ عشقی به سازمان و بهخصوص به خود برادر مسعود و شهید موسی خیابانی احساس میکردم».
با شعلهور شدن جنگ ضدمیهنی خمینی در خوزستان؛ سیاوش بهمراه خانوادهاش مجبور به ترک اهواز شدند. در این دوران سیاوش از طریق خواهر بزرگترش که از هواداران پرشور سازمان بود، هر چه بیشتر با نام و آرمانهای سازمان آشنا شد.
پس از سی خرداد سال۶۰، که خمینی تتمه آزادیها را در جامعه محو نمود، خواهر بزرگتر سیاوش و سایر اعضای خانواده تحت تعقیب پاسداران قرار گرفتند.
سیاوش در این رابطه نیز نوشت: «تابستان ۶۱ که خواهر و برادرانم از شهر ایذه فرار کردند، اطلاعات و سپاه مرتباً هفتهیی یکبار میآمدند منزلمان و بازرسی و پرسوجو میکردند... و بعد از مدتی که سپاه نتوانست هیچ اطلاعاتی را در مورد خواهر و برادرانم بگیرد، شروع به اذیت و آزار خانواده و بازداشت کردن مادرم کرد».
سیاوش که از نوجوانی با ظلم و ستم خمینی و آخوندها و عوامل سرکوبگرش آشنا شد، در سالهای بعد این ستم را باز هم بیشتر و بیشتر لمس کرد.
پدر زحمتکش او بهعلت فشارهای زندگی، دچار نقصعضو شده و از هر دو چشم نابینا شده بود و سیاوش علاوه بر مشکلات اقتصادی، رنج و ستم مردم در زیر حاکمیت رژیم پلید خمینی را با تمام وجودش حس میکرد.
چندی بعد وقتی خواهر مجاهدش در مسجدسلیمان به اسارت دژخیمان درآمد، مزدوران رژیم در هر کجا که دستشان میرسید کینه ضدانسانی خود را روی این خانواده تخلیه میکردند.
آنها حتی محیط کلاس و مدرسه را هم بر سیاوش تنگ کرده بودند و مدیر حزباللهی مدرسه، با کوچکترین بهانه سیاوش نوجوان را بهزیر مشت و لگد میگرفت و او را منافق خطاب میکرد. خانواده سیاوش بهخاطر فشارها و ضرورتهای زندگی، محل سکونت خود را بین شهرهای اهواز و ایذه تغییر میدادند.
در سال۶۲، در اهواز مدیر حزباللهی مدرسه تنها به این جرم که خواهرش مجاهد است، او را از مدرسه اخراج کرد، و سرانجام خواهر مجاهدش ناهید کیکاووسی نژاد، در جریان قتلعام سال۶۷ در تاریخ یازدهم مردادماه آن سال قهرمانانه به شهادت رسید.
پس از قتلعام زندانیان مجاهد و قهرمان در زندانها، سیاوش دیگر بهخوبی پی برد که ستمی که بر خانواده او وارد شده جزء کوچکی از ستم و سرکوبی وحشتانـگیزی است که بر تمامی مردم اعمال میشود.
این آگاهی او را مصمم به خروج از کشور و پیوستن به مجاهدین کرد و در این رابطه نوشت: «این اتفاقات بر روحیهام خیلی اثر گذاشت. و فقط دنبال انتقام بودم... . در سال۶۸ تا ۷۵ به دبیرستان میرفتم و در آن زمان هنوز امید به انتقام داشتم».
سیاوش زمانی که به ارتش آزادیبخش ملی پیوست در این رابطه نوشت: «همیشه یک جمله در ذهنم بود... هنگامی که تازه ارتش آزادیبخش تأسیس شده بود و آن جمله این بود که: ای دوست به دریا پیوند! در افق ارتش آزادیبخش، همچنان سیل پرتوان میغرد. تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتم که هرطور شده... . بپیوندم».
مجاهد قهرمان سیاوش کیکاووسینژاد با پیوستن به سازمان در یکی از واحدهای سازمان سازماندهی شد و با جدیت و کوشش به انجام وظایف و مسئولیتهای خود پرداخت و طی نامهیی خطاب به رهبران عقیدتیاش نوشت:
«سلام به برادر مسعود و خواهر مریم!
امیدوارم که حالتان همیشه خوب باشد برادر مسعود! نمیدانی چقدر دوست دارم... . شما را از نزدیک زیارت کنم، و با شما چند دقیقهای صحبت کنم و شما را درآغوش بگیرم. وقتی که این بیانیه ملی مطرح شد خیلی خوشحال شدم. بهعنوان یک فرد آزاده و ایرانی با تمام وجودم از این بیانیه حمایت میکنم و در راستای آرمانهای ملی و میهنی از هیچ چیز فروگذار نخواهم کرد. به امید روزی که شما فرمان... ... . بدهید تا ماهم بتوانیم به عهدی که با شما داریم وفا کنیم و مهر تابان ایرانزمین را به پایتخت شیر و خورشید برسانیم.
به امید دیدار شما! قربانتان! سیاوش کیکاووس نژاد ۷۷/۹/۲۶"
سرانجام روز وفای به عهد فرارسید و او در۱۱تیر سال۷۸ طی درگیری قهرمانانه با مزدوران خمینی بهشهادت رسید.
سیاوش دو روز قبل از شهادت قهرمانانهاش نوشت:
«بنام خدا و بهنام خلق قهرمان ایران و بهنام مسعود و مریم
اینجانب سیاوش کیکاووس نژاد در سلامتی و هوشیاری کامل و با آگاهی به راهی که انتخاب کردم ایمان کامل دارم.
از اینکه این افتخار نصیبم شده که بتوانم در این راه به آنچه که آرزویش را داشته بودم برسم، و از اینکه به درخواستم جواب مثبت دادهاید که بتوانم کینهای که نسبت به خمینی و رژیمش در سینهام هست ضربهای به دستگاه رژیم وارد کنم بسیار سپاسگذارم
اگر در این راه به هر دلیلی دیگر نتوانستم برگردم به خواهر مریم و برادر مسعود از طرف من سلام برسانید، و بگویید که خیلی دوست داشتم که شماها را... . از نزدیک ببینم و به برادر بگویید که من به عهد خودم وفا کردم.
پیش به سوی جامعه بیطبقه توحیدی
زندهباد سازمان پرافتخار مجاهدین خلق
مرگ بر رژیم ضدبشری خمینی
ساعت نه و پنج دقیقه صبح تاریخ نه، تیرماه هفتاد و هشت.
سیاوش کیکاووس نژاد
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org