زندگینامه شهید
ایرج ماسوری در سال ۱۳۳۸، در خرمآباد به دنیا آمد؛ تحصیلات دوران دبستان و دبیرستان را در همان شهر سپری کرد و در سال ۱۳۵۶موفق به گرفتن دیپلم شد.
شروع فعالیتهای سیاسی وی مصادف بود با شکلگیری قیام ضدسلطنتی مردم ایران که وی، هم در راهاندازی و هم شرکت در آنها، فعال بود.
در جریان همین تظاهراتها با نام سازمان مجاهدین آشنا شد و پس از خواندن زندگینامه شهدای مجاهد خلق بهخصوص شهید مهدی رضایی، شیفته راه و آرمان مجاهدین شد.
پس از پیروزی انقلاب، با توجه به مشکلاتی که مردم داشتند، در شکلگیری کمیتههای توزیع مواد سوختی مثل نفت و گاز، که مبنای تشکیل کمیتهها بود، شرکت داشت. اما بعد از مدت کوتاهی، با بارز شدن ماهیت ارتجاعی، ضدمردمی و سرکوبگرانه عناصری که این کمیتهها را بهدست گرفتند، از آنها جدا شد و بیدرنگ به جنبش ملی مجاهدین پیوست.
ایرج که در دوران تحصیل علاقه زیادی به ورزش فوتبال داشت و عضو تیم فوتبال لرستان بود و در مسابقات قهرمانی کشور، همراه با تیم لرستان به مقام سوم رسیده بود، رؤیای پیوستن به تیم ملی فوتبال را داشت و یکبار نیز برای بازی در تیم ملی دعوت شد، اما او بعد از آشنایی با سازمان، از همه این علائق دل کند و همه وقت و انرژیش را در اختیار سازمان محبوبش قرار داد.
او در حالیکه روزها در ارتباط با انجمن محلات خرمآباد، انجام مسئولیت میکرد، برای امرار معاش و کمک به سازمان، شبها تا دیر وقت کار میکرد.
تلاش او در برپایی دکههای فروش نشریه و کتابهای سازمان و معرفی و تبلیغ اهداف سازمان در کنار مقابله با حملات چماقداران خمینی به دکهها و مراکز سازمان چشمگیر بود.
بعد از حمله وحوش رژیم به جنبش ملی مجاهدین و تعطیلی آن، انجمن جوانان موحد در خرمآباد تشکیل شد. ایرج در سال ۱۳۵۹ در بخش محلات انجمن، جزو میلیشیاهای فعال بود و در کنار مسئولیتهایش در خرمآباد، در روستای ماسور از توابع خرمآباد، نیز، کارها را پیش میبرد و نشریات و خط و خطوط سازمان را به آنها میرساند.
سرزندگی، سرحالی و روحیه تهاجمی او در برابر تضادها و انجام مسئولیتها، زبانزد همرزمانش بود.
ایرج، پس از سرکوب خونین تظاهرات مسالمتآمیز و بزرگ سازمان در ۳۰خرداد ۱۳۶۰ به فرمان خمینی ملعون و آغاز مبارزه مسلحانه انقلابی، مانند سایر مجاهدان به مبارزه مخفی روی آورد و با توجه به شناختهشدگیاش، به تشکیلات همدان منتقل گردید.
وی در همدان، عضو یکی از واحدهای عملیاتی مجاهدین بود.
از آنجا که رژیم متوجه جابهجایی رزمندگان مجاهد خلق از خرمآباد به همدان شده بود، با گسیل انبوه پاسداران و نیروهای اطلاعاتیاش به همدان برای شناسایی رزمندگان مجاهد، اقدام کرد.
ایرج، در تاریخ ۱۸ یا ۱۹ شهریور ۱۳۶۰، در همدان مورد شناسایی مزدوران سپاه قرار گرفت و دستگیر گردید و بلافاصله به خرمآباد و زندان اطلاعات سپاه منتقل گردید و تحت شکنجههای وحشیانه قرار گرفت.
در آخرین ملاقاتی که خانوادهاش با وی داشتند، گفته بود: «آنها از من میخواهند به سازمان و به راه خدا و خلق خیانت کنم، ولی من فقط با این آرمانهاست که زندهام»
بازجویان و شکنجهگران جنایتکار که نتوانستند ایرج دلیر را به تسلیم بکشانند و با مقاومت و پایداری وی مواجه شدند، تنها یک هفته پس از دستگیری، در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۶۰، وی و سه همرزم مجاهدش را به جوخههای اعدام سپردند. بدین ترتیب این مجاهد دلیر و سرموضع، با فدای جان خودش، بر عهد و پیمانش با خدا و خلق تا به آخر وفادار ماند.
برادر بزرگتر ایرج، مجاهد خلق سیامک ماسوری و همسر سیامک، مجاهد خلق ناهید دوارزنی، از شهدای عملیات کبیر فروغ جاویدان هستند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر یادگاری ایرج ماسوری به همراه حبیب خبیری
تصویر مزار شهید