زندگینامه شهید
مرتضی بهشتی (رحیم) در سال ۱۳۵۶ در خانوادهای محروم در تهران بهدنیا آمد. وی بهدلیل وضعیت اقتصادی نتوانست تحصیلاتش را بیشتر از ششم ابتدایی ادامه دهد و در سال ۱۳۶۹ وارد بازار کار شد.
وی اغلب با کارگری و کفاشی امرار معاش میکرد و از ظلم و ستم کارگزاران رژیم آخوندی بر کارگران بیپناه میهن کینه بسیاری در دل داشت.
در سال ۱۳۷۴ برای سربازی فراخوانده شد. پس از پایان سربازی در فروردین ۱۳۷۶ مجدداً در کار کفاشی مشغول به کار شد. سال ۱۳۷۹ در کارخانه روغن نباتی مارگارین استخدام شد، ولی بعد از ششماه، تحت عنوان کارگر پیمانی، از کارخانه اخراج شد. بیکاری در کنار هزینههای زندگی، شرایط سختی را برای مرتضی بهوجود آورد.
وی بعد از مدتی موفق شد در شرکت نفت پتروپارس مشغول به کار شود، اما در این شرکت نیز بعد از چندماه در شهریور ۱۳۸۰ با تغییر مدیرعامل حکومتی شرکت، از کار اخراج شد.
وی پس از آن در همان سال ۱۳۸۰ به ترکیه رفت و از آنجا که از سال ۱۳۷۶ از طریق رادیو صدای مجاهد با مجاهدین آشنا شده بود، در ترکیه از نزدیک از طریق یکی از دوستانش در ارتباط با سازمان قرار گرفت و از آنجا که مرتضی خود قربانی نظام فاسد آخوندی بود، بهسرعت جذب ارزشهای سازمان شد و به امید مبارزه برای براندازی و نابودی این رژیم پلید، تصمیم گرفت به ارتش آزادیبخش ملی ایران در اشرف بپیوندد و بنا به درخواست و اصرار خودش، در اواخر سال ۱۳۸۰، به صفوف مجاهدین در اشرف پیوست.
پس از آن مرتضی، مشتاقانه آموزشهای مختلف را فرا گرفت و در مسئولیتهای مختلف، با مایهگذاری به وظایفش عمل کرد.
وی در حمله وحوش مالکی – خامنهای در ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸، در صفوف مجاهدین در دفاع از اشرف جانانه ایستادگی کرد.
مرتضی پس از شکست توطئه دولت دستنشانده عراق، که با آوردن چندین مینیبوس، دنبال این بود تا مجاهدینی که بهزعم آنها، قصد ترک اشرف را دارند، سوار کند، در نامهیی به فرمانده کل ارتش آزادی برادر مجاهد مسعود رجوی اینطور نوشت: «... در ۱۵سپتامبر که رژیم و ایادیش در عراق قصد بیرون کردن ما را داشتند، دیدند که با کوهی همچون مجاهدین برخورد کردند. مجاهدینی که پروسه ۶ و ۷ مرداد را پشت سر گذراندهاند و تن به این کاغذپارههای آنها نمیدهند، چون مجاهدین با تکیه بر انقلاب خواهر مریم که سلاح برتر ایدئولوژیک هر مجاهد خلق است و با تکیه بر تشکیلات برادران... . ، خودشان را در برابر هر حمله و هجومی آماده کردهاند و از آرمان خود دفاع میکنند».
سرانجام مرتضی این مجاهد دردمند در روز ۱۹ فروردین ۱۳۹۰، در حالیکه برای اعتراض به هجوم نیروهای مزدور مالکی به اشرف، در صفوف مجاهدین به صحنه شتافته بود، از ناحیه سر، هدف شلیک سلاح مزدوران قرار گرفت و بهشهادت رسید. او در صحنهٔ جنگ نابرابر، به گواهی همرزمانش، برگی دیگر از زندگی کوتاه ولی سراسر رزم و رنج را به نمایش گذاشت. چندین نفر از همرزمانش را از زیر گلوله و چماق مزدوران مالکی – خامنهای، نجات داد و دشمن بههمین دلیل او را نشانه گرفت.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید