728 x 90

با یاد مجاهد شهید محمد علی مالک الرقابی

مجاهد شهید محمد علی مالک الرقابی
مجاهد شهید محمد علی مالک الرقابی

محل تولد: اراک
شغل: روحانی
سن: 28
تحصیلات: دیپلم و دروس حوزوی
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: 2-7-1360
محل زندان: قم

زندگینامه شهید


زندانی زمان شاه : ۱۳۵۴ / ۳سال

نحوه شهادت: تیرباران

مجاهد شهید محمدعلی مالک الرقابی در سال۱۳۳۲ در یکی از روستاهای اراک متولد شد.

پس از تحصیلات ابتدایی برای تحصیل علوم دینی به قم رفت و دوره سطح و عالی حوزه را به پایان رساند.

او از همان ابتدای رفتن به حوزه به‌لحاظ اخلاقی و ارزشهای انسانی از سنتها و ضدارزشهای حاکم بر مرتجعین فاصله گرفته و در جستجوی ارزشهای نوین برای مبارزه با نظام سلطنتی بود.

محمدعلی در این مسیر بود که با سازمان مجاهدین آشنا شد و تحت تأثیر ایدئولوژی اسلام انقلابی و مشی مسلحانه مجاهدین قرار گرفت و پای در این میدان گذاشت،

این مجاهد قهرمان در همین رابطه در سال۵۴ به زندان شاه افتاد. او پس از تحمل شکنجه‌های زیاد به چهارسال زندان محکوم گردید؛ مقاومتهای او در زیر شکنجه احترام همه زندانیان را برمی‌انگیخت؛ به همرزمانش در زندان گفته بود: «من تازه وقتی به زندان آمدم و تحت فشار و شکنجه‌های وحشیانه ساواک قرار گرفتم، تصمیم به مقاومت و ایستادگی بر سر موضع گرفتم که هیچ ضعفی نشان نداده و اطلاعاتی به ساواک ندهم تازه معنی ایمان را فهمیده و ایمانم به مبارزه و مجاهدین و اندیشه‌های آنها قوی‌تر و استوارتر شد؛ من در زندان گم شده‌ام را پیدا کردم و اگر زیر شکنجه‌های ساواک و بازجویان بی‌رحم شاه شهید شوم؛ تازه رستگار شده‌ام».

او در پروسه زندان، از سال۱۳۵۴ به بعد در جریان ضربه خیانت بار اپورتونیستهای چپ‌نما به سازمان مجاهدین؛ شاهد صف‌بندی مجاهدین با مرتجعین و راستهای سازشکار زندان بود. او در این جبهه‌بندی، صف خود را از آنها که دنباله روهای آخوندهای مرتجع بودند جدا کرد و در زندان به همه آنها نه گفت و از ننگ سازش و تسلیم مرتجعین مدعی اسلام با دژخیمان ساواک در امان ماند.

محمدعلی پس از آزادی از زندان به‌رغم احترامی که در حوزه داشت به‌دلیل هواداری از مجاهدین و دفاع از مواضع آنها همواره مورد اذیت و آزار مزدوران خمینی خصوصاً گروه ضربت که جلوداران گروه‌های سپاه و چماقداران خمینی به حساب می‌آمدند، قرار داشت. آنها به حجره و اتاق او در حوزه حمله می‌کردند و اموال او را غارت کرده و در هتاکی و فحاشی به او حدی نگاه نمی‌داشتند. از نظر این چماقداران جرم وی اعتقاد به اسلام راستین مجاهدین و هواداری از سیاستها و مشی مجاهدین بود؛

در سال۵۹ و همزمان با هجوم ارتجاع به دانشگاهای کشور به بهانه «انقلاب فرهنگی»، در حوزه قم نیز طلبه‌های هوادار مجاهدین مورد حمله چماقداران خمینی قرار گرفتند.

محمدعلی قهرمان در همین سال به جرم سخنرانی در مراسم ختم یکی از هواداران مجاهدین دستگیر و در زندان مورد ضرب و شتم زیادی قرار گرفت.

پس از آزادی از زندان گزارش شکنجه‌هایی که محمدعلی شده بود؛ در کنار عکس بدن شکنجه شده‌اش و نیز نامه افشاگرانه‌ای که برای هیأت به‌اصطلاح بررسی شکنجه فرستاده بود، در نشریه مجاهد چاپ گردید که باعث رسوایی هر چه بیشتر خمینی دجال گردید.

محمدعلی به‌رغم فشارهای مختلف و روزافزون رژیم ارتجاعی خمینی، حاضر نبود از اعتقادات انقلابی و هواداری از سازمان مجاهدین خلق دست بردارد. تا این‌که سرانجام در بیدادگاه ویژه روحانیت قم خلع لباس و به اقامت اجباری در قم محکوم گردید و روزانه تحت‌نظر و بازجویی قرار داشت.

دادستان جنایتکار قم؛ فردی به‌نام عندلیبی به او گفت چه دفاع کنی و چه دفاع نکنی ما ترا اول شکنجه و بعد هم اعدام می‌کنیم تو عامل پیوستن جوانان قم به مجاهدین شده‌ای،

محمدعلی مالک الرقابی مظهر عزم و اراده آشتی‌ناپذیر فرزندان راستین مردم ایران بود و نهایتا به جرم پایداری بر عقیده‌اش توسط دژخیمان خمینی خون‌آشام ناجوانمردانه در تاریخ ۲مهر ۱۳۶۰ به جوخه اعدام سپرده شد و به‌شهادت رسید.

یادش گرامی باد و راهش پر رهرو باد

 

 

نامه افشاگرانه مجاهد شهید محمدعلی مالک رقابی در رابطه با شکنجه‌هایش به‌دست پاسداران ضدخلقی خمینی جلاد

طلبه‌ای هستم با ۱۲سال تحصیل و بیش از ۴سال از عمرم را در زندانهای رژیم منحوس پهلوی و با تحمل شکنجه‌های آن گذراندم، آن هم در رابطه با پخش و نشر افکار و اندیشه‌های اسلامی و در رابطه با وقایعی نظیر وقایع فیضیه در سال۱۳۵۴.

یکی از عمده‌ترین انگیزه‌های من در مبارزه علیه رژیم گذشته دیدن طلاب و مردم مسلمان در زیر شکنجه و زندان و تبعید و شهادت آنها بود... اما اصل جریان:

من در پی شرکت و سخنرانی در مجلس ختمی در شهرستان فسا که به‌مناسبت فوت برادر یکی از دوستانم بود و ظاهراً آن مرحوم از هواداران مجاهدین خلق بوده به‌طور غیرقانونی بازداشت شدم. در حین دستگیری با انواع و اقسام توهین ناسزا و تهمت روبه‌رو شدم، چون طلبه بودم مرا به قم آورده و تحویل زندان سپاه پاسداران در قم دادند. در آنجا تفتیش عقاید به بدترین شیوه ممکن شروع شد، شکنجه جسمی و روحی نیز که از ابتدای بازداشت شروع شده بود در قم به اوج رسید.

یک بار مرا به جرم آب خواستن برای وضو و در واقع برای زهر چشم گرفتن به حیاط زندان آورده و ۲۵ضربه شلاق زدند، در حالی که قبل از آن همه ساواکیها و اشرار را هم برای تماشا در حیاط زندان جمع کرده بودند.

اینها وقتی با اعتراض و داد و فریاد من روبه‌رو شدند فی‌الفور کاغذی درآورده و خواندند که به‌علت اخلال در نظم زندان به ۲۵ضربه شلاق محکوم می‌شوی، و بعد از آن هم مرا به‌زور خوابانیده و شلاق زدند.

دادگاه هم بدون حضور من و بدون اجازه دفاع تشکیل شد، که از جمله محکومیت‌های من یکی هم ”اقامت اجباری در قم“ تعیین شد.

به‌نحوی که هر روز باید به مقر سپاه پاسداران در قم مراجعه کرده و دفتری را امضاء کنم... . و این در حالی است که افرادی مانند مهاجرانی معروف و معلوم‌الحال، و دیگر روحانیان سرسپرده رژیم شاه مورد عفو و اغماض واقع می‌شوند.

در صورت لزوم و جدی بودن تعقیب و رسیدگی به مسأله حاضرم تمام شواهد و عاملان قضیه را فرد فرد معرفی کنم. حوزه علمیه قم ــ طلبه محمدعلی مالک رقابی ۲۰ / ۱۰ / ۵۹

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

 

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/9a476c76-80f5-400c-a7bf-256f3ca60bbf"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات