728 x 90

با یاد مجاهد شهید راضیه قبادپور

مجاهد شهید راضیه قبادپور
مجاهد شهید راضیه قبادپور

محل تولد: اهواز
شغل: دانش‌آموز
سن: 18
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: تهران-اوین
تاریخ شهادت: 30-3-1360
محل زندان: اوین

زندگینامه شهید


راضیه قبادپور در سال۱۳۴۲ در یک خانواده متوسط در اهواز متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان مهر همان شهر به پایان رساند و وارد دبیرستان بهشت اهواز شد.

راضیه به‌رغم محدودیتهای شدید خانوادگی، فعالانه در تظاهرات مردمی علیه دیکتاتوری رژیم شاه شرکت می‌کرد و به‌طور همزمان مطالعات خود را برای شناخت هر چه بیشتر سازمان و اهداف توحیدی آن ادامه می‌داد. پس از پیروزی انقلاب، راضیه یکی از نوجوانانی بود که پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی با آرمان سازمان مجاهدین آشنا شد و از دانش‌آموزان فعالی بود که انجمن هواداران سازمان را در مدرسه‌اش، راه انداخت و در ارتباط با انجمن دانشجویان مسلمان دانشگاه اهواز قرار گرفت. او از اعضای شورای اداره کننده انجمن دبیرستانش بود و به همین دلیل کینه عناصر مرتجع را به‌شدت بر می‌انگیخت. عاقبت او را که هر روز با شور بیشتری به فعالیت‌های مبارزاتی‌اش ادامه می‌داد از دبیرستان اخراج کردند و او مجبور شد در دبیرستان نظام وفا ثبت نام کند. با شروع جنگ ضدمیهنی خمینی، راضیه مسئولیت تعاونی امداد حنیف را به عهده گرفت و به یاری مردم شتافت. اما پس از دو ماه به همراه ۶۰تن دیگر از هواداران سازمان توسط پاسداران دستگیر شد و مدت یک ماه در زندان به سر برد. بعد از آزادی دیگر در اهواز نمی‌توانست فعالیت کند و به ناچار به تهران رفت.

راضیه قهرمان بلافاصله ارتباط خود را با انجمن دانش‌آموزان دبیرستان خوارزمی برقرار کرد و به فعالیت‌های خود ادامه داد. در سرفصل ۳۰خرداد۶۰ او از جمله میلیشیاهای پاکبازی بود که درس را رها کرد و به‌طور تمام وقت به مبارزه حرفه‌یی پرداخت. در روز ۳۰خرداد در تظاهرات ۵۰۰هزار نفره مردم تهران علیه ارتجاع شرکت کرد. راضیه در میدان فردوسی توسط حمله پاسداران جنایتکار از ناحیه سر به‌شدت مجروح شد و به اسارت در آمده و بعد به جوخه تیرباران سپرده شد. او به هنگام شهادت ۱۷ساله بود. در وصیتنامه ساده و گویایش که سه روز قبل از دستگیری‌اش نوشته، وصیت کرده که «خواهران و برادران و خانواده‌اش» راهش را تا رسیدن به هدف نهایی ادامه دهند.

متن وصیتنامه میلیشیای قهرمان راضیه قبادپور

من راضیه قبادپور فرزند عبدالکریم و کلاس چهارم نظری هستم و جزو افتخارات من هست که بگویم هوادار سازمان مجاهدین خلق هستم و امیدوارم که لیاقت آن را داشته باشم که نام خود را میلیشیای مجاهد بگذارم. من آماده شهادت در راه رسیدن به جامعه بی‌طبقه توحیدی که همان رهایی خلق ستمدیده است هستم و امیدوارم در صورت شهادت من خواهران و برادران و خانواده‌ام، راهم را تا رسیدن به هدف نهایی ادامه دهند. وصیت من این است که در صورت شهید شدنم خانواده‌ام یک گردنبند ناقابل من را به سازمان مجاهدین هدیه کند. باشد که با خونهایی که می‌دهیم بتوانیم خلق ستمدیده را رها سازیم. خداحافظ

درود بر سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران

۲۷خرداد۶۰

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/a4c603a1-881f-4089-8164-6722034e800c"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات