زندگینامه شهید
مجاهدی مقاوم و استوار در برابر شکنجههای وحشیانه رژیم
بینام و نشان و بیچشمداشت
نوشین در خانواده نسبتاً مرفه در شهرضا از استان اصفهان بدنیا آمد. ۱۶سال داشت. پدرش دکتر بود. ساکن شهر اصفهان بودند در زندگی معمول چیزی کم نداشت. در خانوادهای با مناسبات گرم بزرگ شده بود. بسیار محبوب پدر و مادرش بود. نوشین با عشقی که به مردمش داشت بهرغم سن کم نسبت به جامعه احساس مسئولیت عجیبی داشت و به زندگی فرد خودش راضی نبود. بعد از انقلاب و سرنگونی دیکتاتوری سلطنتی شاه در سال۵۷ با مسائل سیاسی آشنا شد و از آنجا که همواره بهدنبال جامعهیی آزاد و رها بود، نقشهمسیر آرمان آزادی را انتخاب کرد. در ایامی که در مدرسه به درس و آموزش مشغول بود با مطالعه زندگینامه شهیدان والا مقامی همچون مجاهد قهرمان مهدی رضایی با آرمان سازمان مجاهدین خلق آشنا شد. سازمانی که سرلوحه ورود به تشکیلات این سازمان، صداقت و فدا بود برای نوشین بسیار گیرا و انگیزاننده بود.
نوشین بهخوبی دریافته بود که ارتجاع دوران و آخوندهای قرونوسطایی و چماقداران آن آزادی بهدست آمده از انقلاب ضدسلطنتی را به محاق برده و در پی دزدیدن انقلاباند. او شاهد حمله و هجوم وحشیانه به میتینگها و تظاهرات مسالمتآمیز سازمان مجاهدین، توسط رژیم خمینی بود. در فاز سیاسی با حملات وحشیانه چماقداران که منجر بهشهادت میلیشیاهای مجاهد خلق در شهرهای مختلف همچون شهید عباس عمانی شد، بسیار متأثر میشد و میگفت باید با هم زنجیر شده و کاری بکنیم. نباید بگذاریم، آزادی که با خون و شکنجه جوانان مجاهد و مبارز این میهن در زندانهای شاه بهدست آمده، توسط این اوباشان و پاسداران شکنجهگر، از مردم ربوده شود. نباید آرام بگیریم. میگفت انقلاب کرده بودیم که مردم ما با سعادت و در رفاه و خوشبختی در جامعهیی آزاد زندگی کنند. پرشور و شجاع در محیط مدرسه و خیابان با فروش نشریه مجاهد به افشاگری اعمال ارتجاع حاکم میپرداخت و در برابر خیانت آخوندها به انقلاب به دفاع برخاست. با تمام وجود بهدنبال رساندن نشریه به مردم و آگاه کردن آنها از اعمال ضدانسانی رژیم حاکم بود و در مدرسه یکی از فرماندهان میلیشیا در آگاهی دانشآموزان از مقاصد شوم حاکمیت بود. نوشین فعالانه در دفاع از آرمان آزادی بپا خاست. بارها چماقداران ارتجاع برای دستگیری و ضربوشتم وی اقدام کردند، اما نوشین میلیشیای خستگیناپذیر، مسئول، عاشق آرمان رهاییبخش سازمان مجاهدین و رهبرش مسعود رجوی، آرام و قرار نداشت و با تمام ایمان آرمان توحیدی سازمان را انتخاب کرده بود و با همرزمانش به ترویج آرمان انقلابی سازمان مجاهدین خلق ایران میپرداخت.
در یک تظاهرات مسالمتآمیز در اردیبهشت سال۶۰ در اصفهان با سایر همرزمانش شرکت کرد. فالانژهای چماق و قمه بهدست به این تظاهرات حمله کرده و اقدام به دستگیری تظاهر کنندگان کردند. در همین حمله و هجوم نوشین با ۱۴ خواهر همرزمش دستگیر شدند و با ضربوشتم به زندان دستگرد اصفهان منتقل شدند. عصر تا ظهر روز بعد از دستگیری نوشین بهطور مداوم و با شجاعت به پاسداران اعتراض میکرد که به چه دلیل ما را دستگیر کردید و با چه مجوزی جوانان این مردم را گرفتید و ضربوشتم میکنید. گناه ما چیست؟ تظاهرات مسالمتآمیز را تحمل نمیکنید و فریاد میزد ما مقاومت میکنیم و دست بردار نیستیم. همرزمان دیگرش نیز او را همراهی میکردند و به مقاومت برخاستند. پاسداران به شکل وحشیانهای ابتدا بر سر نوشین ریخته و او را زخمی کردند بهطوریکه لب و دهنش زخمی و خونین شد. اما همچنان فریاد آزادی سر میداد و مایه انگیزه و مقاومت سایر همرزمانش بود. این ۱۴مجاهد آنچنان بهم زنجیر کرده بودند که انبوه پاسداران برای جدا کردن ۱۴نفر اقدام کردند اما موفق نشدند زنجیر را پاره کنند. نهایتاً هر ۱۴نفر را طی یکماه برای اذیت و آزار بیشتر به ۸ زندان امن در اطراف اصفهان منتقل کردند و با هر انتقال از زندانی به زندان دیگر مورد ضربوشتم شدید و شلاق پاسداران قرار میگرفتند. نوشین با حضور فعال و با جسارتی بینظیر همچون فرماندهی زبده به همرزمانش روحیه مقاومت و ایستادگی میداد بهمدت یکماه در فاز سیاسی تحت شدیدترین اذیت و آزار قرار داشت. اما مردم و مادران اصفهان با اعتصاب در جلوی زندان اصفهان پیگیرانه بهدنبال فرزندانشان بودند که نهایتاً رژیم را مجبور کردند ۱۴مجاهد را آزاد کنند. نوشین که در عمل، قساوت و شکنجه پاسداران را تجربه کرده بود در انتخاب آرمان مجاهدین مصممتر شد. نوشین بعد از۳۰خرداد۶۰ در فاز نظامی با میلیشیاهای دیگر زنجیر شد همچون مجاهد شهید فرشته خسروی که همرزمش بود و با انجام عملیاتهای متعدد خواب از چشم فالانژها و پاسداران و چماق بهدستانش ربوده بودند. سرانجام نوشین و فرشته در حین انجام یک اقدام انقلابی در اواخر مهر سال۶۰ دستگیر شدند و حتی نام خود را به شکنجهگران نگفته و لب از لب باز نکردند.
طبق اخبار بهدست آمده این دو میلیشیای شجاع مجاهد خلق به زیر وحشیانهترین شکنجهها برده شدند و پس از ۹روز در ننگین نامههای رژیم ولایت سفیانی اعلام کردند ۹مجاهد را اعدام کردهاند. طبق اخبار رسیده بعد از تحویلگیری پیکر پاک این شهیدان مشاهده شد بدن این دو خواهر را در زیر شکنجه پاره پاره کردند. پیکر پاک شهید نوشین امامی در تخته فولاد اصفهان به خاک سپرده شده است.
آری نوشین در حالیکه میتوانست یک زندگی آرام و بدون هیچ کمبودی برای خودش داشته باشد، اما او آرام نگرفت چون زندگی با شرافت و سعادت و خوشبختی را برای مردم محرومش میخواست. او ارزش فدا و صداقت را که سرلوحه سازمان مجاهدین خلق است اثبات کرد و بینام و نشان از همه چیزش گذشت چون خواهان همه چیز را برای هموطنانش بود. خون پاک شهیدان مجاهد خلق همچون مجاهد شهید نوشین امامی است که امروز در رگان کانونهای شورشی و جوانان این مرز بوم جاری است تا این رژیم پلید و جنایتکار را سرنگون و آزادی و آبادی ایران را برای مردم محروم تضمین کنند.
همچون نوشین تا بهدست آوردن آزادی و سعادت مردم ایران آرام نگیریم. قطعاً صبح پیروزی خلق و رهایی میهن در بندمان نزدیک است.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
مزار مجاهد شهید نوشین امامی
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org