زندگینامه شهید
حمید صمدی تکالو در سال ۱۳۰۲، در ارومیه به دنیا آمد. او تحصیلاتش را تا کلاس نهم نظام قدیم (سیکل) دنبال کرد و سپس وارد بازار کار شد. وی در مقطع انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷، از بازاریان خوشنام و شناخته شده در ارومیه و مورد احترام مردم شهر بود و در تظاهراتها علیه شاه خائن شرکت فعال داشت.
حمید پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، با شناختی که از یکطرف از عملکردهای ارتجاعی رژیم آخوندی و از طرف دیگر آرمان مردمی مجاهدین پیدا کرد، هوادار سازمان مجاهدی گردید و اگر چه رابطه تشکیلاتی نداشت، ولی در کنار کارش در بازار از هر گونه کمک به هواداران مجاهدین، دریغ نمیکرد.
یکی از فرزندان وی، مجاهد شهید جعفر صمدی، که استادیار دانشگاه ارومیه بود، بهعنوان کاندیدای سازمان مجاهدین در اولین انتخابات مجلس شورای ملی از شهر ارومیه در سال ۱۳۵۸، معرفی شد. جعفر در انتخابات مجلس در مقابل کاندیدای رژیم، آخوند حسنی، موفق به کسب آراء زیادی شد و انتخابات به مرحله دوم کشیده شد و نهایتأ در مرحله دوم، ایادی رژیم، با انجام تقلبات زیاد و رأیسازی، جعفر را حذف کردند. از آنجا که جعفر بهعنوان یکی از کادرهای سازمان در ارومیه بسیار محبوب و مورد علاقه مردم بود، پدر او نیز که خود هوادار سازمان و از بازاریان خوشنام بود، مورد لطف و محبت مردم قرار داشت.
پدر صمدی، که بهواسطه فرزند مجاهدش و نزدیکی با سایر هواداران سازمان، بیشازپیش با سازمان و آرمان آن آشنا شده و تحت تأثیر اخلاق و منش انقلابی هواداران قرار داشت، علناْ از سازمان و هواداران سازمان حمایت میکرد و آنها را پشتیبانی مینمود.
جعفر فرزند وی در اردیبهشت سال ۱۳۶۰، در ارومیه دستگیر شد و در کمال ناباوری، چند ماه بعد در مهرماه ۱۳۶۰، در زندان تبریز به جوخه تیرباران سپرده شد.
پدر صمدی بعد از شهادت فرزند برومندش، علاقه بیشتری به راه و آرمان سازمان پیدا کرد و پیوسته از مواضع سازمان دفاع مینمود. او هر هفته بر مزار وی حاضر میشد و یاد و خاطره او را گرامی میداشت. ایادی رژیم به بهانههای مختلف، چند بار پدر صمدی را دستگیر نمودند، تا شاید بدینوسیله پدر از اعتقادش به مجاهدین دست بردارد، اما وی همیشه به راه و مسیری که فرزندش انتخاب کرده بود افتخار میکرد و همین خشموکین مزدوران را بههمراه داشت.
سرانجام در اسفندماه ۱۳۶۴، وقتی پدر، سوار بر خودرو، از زیارت مزار فرزندش به سمت خانه بر میگشت، در خیابان شادبختی ارومیه، مزدوران اطلاعات رژیم، مقابل چشم مردم، خودروی وی را متوقف کرده و او را با خود بردند. اهالی محل که پدر را بهخوبی میشناختند، خودروی رها شده وی را به خانه آنها برده و به خانواده پدر تحویل دادند.
خانواده از همان زمان جستجو برای یافتن پدر را آغاز کردند. مقامات زندان در ارومیه، در ابتدا، در مورد وضعیت پدر اظهار بیاطلاعی میکردند. وقتی آنها با فشار خانواده و آشنایان پدر مواجه شدند، گفتند او در بازداشت است و بهزودی آزاد خواهد شد. اما چند روز بعد، دوباره با اذیت و آزار خانواده، از سرنوشت پدر، ابراز بیاطلاعی کردند. خانواده وی دست از جستجو برنداشتند تا آنکه سرانجام پس از چند روز، پیکر بیجان پدر را که به شکل وحشیانهای بهشهادت رسیده بود، در باغی که در بیرون شهر متعلق به خود وی بود، یافتند. مزدوران با شلیک چند گلوله به مغز پدر، او را بهشهادت رسانده و پیکر او را در باغ رها کرده بودند.
بدین ترتیب پدر صمدی (حمید صمدیتکالو) حدود ۴ سال پس از شهادت فرزندش، مجاهد شهید جعفر صمدی، در ۶۲ سالگی، جان خود را در مسیر آزادی و رهایی مردم ایران فدا نمود و به خیل عظیم شهدای مجاهد خلق پیوست.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید