زندگینامه شهید
نصرالله یوسف طالشی در سال ۱۳۳۱ در کتالم رامسر به دنیا آمد. تحصیلات دوران ابتدایی و متوسطه را تا سیکل در کتالم سپری کرد و ادامه دوران متوسطه را تا دریافت دیپلم در شهسوار به اتمام رساند.
او که درد و رنج مردم محروم را در منطقهیی که زندگی میکرد، از نزدیک لمس کرده بود، پس از رفتن به سربازی و معلمی کردن در روستای جیرنده رودبار بهعنوان سپاهی دانش، بیشازپیش با فقر و فلاکت آنها آشنا گردید. واقعیتی که آگاهی وی را نسبت به حاکمیت فاسد شاه خائن، بهعنوان مسبب اختلاف فاحش طبقاتی، بالا برد.
پس از آن بود که به فعالیت در مخالفت با نظام حاکم از جمله روشنگری جوانان نسبت به ماهیت نظام شاهنشاهی روی آورد.
وی در همین مسیر و با مطالعه کتابهای روشنگر در سال ۱۳۵۵ با نام سازمان مجاهدین آشنا شد.
نصرالله در جذب جوانان به سمت مقاومت علیه نظام حاکم، کوشا بود و مشخصاً در جریان قیام مردم ایران علیه حاکمیت فاسد سلطنتی در سال ۱۳۵۷، در راهاندازی تظاهراتها بهعنوان یکی از لیدرها، نقش اساسی ایفا کرد.
پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی از طریق مجاهد شهید مصطفی نیککار بیشازپیش با سازمان مجاهدین آشنا شد و با شرکت در کلاسهای تبیین برادر مجاهد مسعود رجوی، عاشق سازمان و آرمان آن گردید و پس از آن در کتالم در ارتباط تنگاتنگ با سازمان قرار گرفت و فعالیتهایش را با بخش معلمین سازمان شروع کرد. وی در فروش نشریه و سازماندهی میلیشیا و جمعآوری کمک مالی برای سازمان فعال بود. نقش وی در نصب و انتشار تصاویر برادر مجاهد مسعود رجوی در جریان انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری، چشمگیر بود.
وی در میان همرزمانش با ویژگیهای انقلابی مردمدوستی، تواضع و علاقهمندی به رسیدگی به محرومین، شناخته میشد
نصرالله که چهره شناختهشده و فعالی بود در روز ۲۷ خرداد ۱۳۶۰ در بازار کتالم دستگیر شد و به زندان سپاه رامسر منتقل گردید.
پاسداران خمینی از آنجا که بهدلیل محبوبیت مردمی وی، روی او حساسیت زیادی داشتند، هنگام دستگیری، وی را بهشدت مورد ضرب و شتم قرار دادند بهنحوی که بینی و دندههای وی شکست و تا زمان شهادت از عوارض ناشی از آن رنج میبرد.
وی در زندان از روحیه بسیار بالایی برخوردار بود. بارها و بارها وی را با ضربات شلاق، شکنجه کردند تا آنجا که عمده بیناییاش را از دست داده بود، اما بهگفته همرزمانش، صدای فریاد «الله اکبرهٔ وی در زیر شکنجه همواره بهگوش میرسید. و وقتی وی را به سلول برمیگرداندند، با اینکه با مشت و لگد او را به داخل سلول میانداختند ولی نصرالله لبخند بهلب، روح مقاومت را میپراکند.
سرانجام دژخیمان خمینی که در برابر ایستادگی و مقاومت این مجاهد سر موضع، به زانو در آمدند در تاریخ ۱۴ مهر ۱۳۶۰ وی را تیرباران کرده و بهشهادت رساندند.
مزدوران خمینی پس از تحویل پیکر وی به خانوادهاش اجازهٔ دفن پیکر شهید را در قبرستان طالش محله ندادند. به همین دلیل خانواده وی مجبور شدند وی را در باغ شخصی دفن کنند.
آنها هنگام شستشوی پیکر شهید متوجه شدند که نصرالله قهرمان کور شده، دست و بینیاش شکسته و تمام ناخنهایش کشیده شده است.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org