زندگینامه شهید
مهبد مقدسی در سال ۱۳۴۱، در جهرم به دنیا آمد؛ تحصیلات دوران ابتدایی و متوسطه را در همان شهر سپری کرد و موفق به گرفتن دیپلم شد.
او در قیام و تظاهراتهای مردم ایران علیه دیکتاتوری شاه خائن در سال ۱۳۵۷، در حالیکه نوجوانی ۱۶ ساله بود، فعالانه شرکت داشت و در همان زمان با نام و آرمان سازمان مجاهدین آشنا گردید.
مهبد پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، به جمع هواداران سازمان پیوست و در ارتباط با بخش شهرستان در جهرم، وارد فعالیت شد. وی بعد از مدتی مسئولیت بخش تدارکات تشکیلات جهرم را بهعهده گرفت.
وی در سال ۱۳۵۹، در حین پخش تراکتهای مربوط به سازمان، توسط مزدوران رژیم دستگیر و مدت یک ماه زندانی بود.
زمانیکه در زندان بود امام جمعه خمینی ملعون در جهرم، با مقداری شیرینی به دیدار وی رفت تا به خیال خود مهبد را از سازمان و آرمانش جدا کند، اما وی از گرفتن شیرینی خودداری کرد و خطاب به امام جمعه جنایتکار گفت: ما با شما کاری نداریم و محلی بهوی نگذاشت. همین عملکرد شجاعانه مهبد، باعث شد که آخوند مزبور کینه وی را بهدل بگیرد و دستور ضرب و شتم وی را بدهد.
مهبد پس از آزادی از زندان، فعالیتهایش را در ارتباط با سازمان از سر گرفت.
پس از تظاهرات بزرگ و مسالمتآمیز سازمان در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و سرکوب آن به فرمان خمینی ملعون و آغاز مبارزه مسلحانه انقلابی، حمله و هجوم پاسداران رژیم به هواداران و کادرهای سازمان در سراسر کشور بالا گرفت.
مهبد به همراه همرزمش مجاهد شهید احمد حکیمنژاد، سه روز پس از شرکت در تظاهرات، در تاریخ ۲ تیر۱۳۶۰، هنگام تردد در جهرم، مورد شناسایی پاسداران رژیم قرار گرفت و به محاصره آنها در آمد.
پاسداران جنایتکار در همان صحنه به روی وی آتش گشودند و در حالیکه مجروح شده بود، وی را دستگیر کردند. و در حالیکه پیکر مجروح او را روی زمین میکشیدند و مورد ضرب و شتم قرار میدادند، به بیمارستان منتقل کردند تا بهزعم خود بتوانند وی را زنده نگاه دارند تا اطلاعاتشان را بگیرند.
مهبد خود در وصیتنامهای که در سحرگاهان ۱۲ تیر ۱۳۶۰ نوشته، در مورد دستگیری و وقایع بعد از آن اینطور آورده است:
«در حدود ۱۰ روز پیش در حملهیی که افراد فالانژ به من نمودند، وقتی در تخت بیمارستان بستری بودم، توسط این افراد بهطرف من کلت کشیده و گردن مرا مجروح نمودند و در همان بیمارستان سه بار قصد کشتن مرا داشتند. در بیمارستان بستری شدم و طبق گفته خود دکتر، میبایستی ۴۵ روز استراحت نمایم، ولی بعد از ۸ روز توسط... محاکمه شدم و حکم را وی از قبل آماده نموده بود. در حالیکه تمامی بدنم مجروح و در هنگام محاکمه از سر درد و. . کم کم از حال میرفتم. و این شمهای بود از جریانی که بر من گذشت».
پس از محاکمه و محکوم کردن وی به اعدام، پیکر مجروح وی را در زندان جهرم زیرشکنجه قرار دادند تا بهخیال خود وی را به تسلیم و بهندامت وادارند. اما مهبد دلیر با شجاعت و رشادت، در مقابل شکنجهها مقاومت نمود و سرفرازانه بر مواضع و آرمان مجاهدیش پای فشرد. .
وی در ادامه وصیتنامهاش اینچنین آورده است:
«باید در آخر به این مرتجعین و مستبدین گفت: هدف شما از اینکه این فرزندان پاک خلق را بر خاک و خون میکشید چیست؟ آیا میخواهید این جوانان انقلابی را قربانی این سیاستهای غلط و ضدمردمی که در این مدت بهکار بردهاید نمایید؟ ولی باید گفت با هر کشتاری، با هر ضربهای که شما وارد میسازید ۱۰ قدم به زوال و مرگ خود نزدیک شدید. زیرا رگ مجاهد خلق در قلب مردم جای دارد. مجاهد خلق یک فرهنگ، یک ایدئولوژی است که جای خود را در تاریخ باز نموده است و در آینده بیشتر باز خواهد نمود و ماهیت آزادیبخش و رهائیبخش بیشتری را بهنمایش میگذارد... ... در خاتمه از خداوند برزگ میخواهم که شهادت مرا بپذیرد. مهبد مقدسی – ۱۲ تیر ۱۳۶۰ ساعت ۱۲۳۰ شب».
سرانجام جانیان خمینی که در برابر این مجاهد سر موضع و دلیر شکست خوردند با شقاوت تمام در سحرگاه روز ۱۲ تیر ۱۳۶۰، یعنی تنها ۱۰ روز پس از دستگیری، وی را به جوخه تیرباران سپرده و بهشهادت رساندند.
بدین ترتیب مهبد قهرمان، با فدای جان خود، به خیل عظیم شهدای مجاهد خلق پیوست.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید