زندگینامه شهید
جمشید متولد شهر تهران و ۲۸سال داشت. از کودکی پدرش درگذشت. وی پسر بزرگ خانواده بود. وی در ارتباط با یکی از دوستان مجاهدش با سازمان مجاهدین آشنا شد.
روزی که پاسداران وحشی رژیم خمینی به خانواده این دوستش حمله کردند و میخواستند مادر خانه را بهجای پسر مجاهدش به گروگان گرفته و با خود به زندان ببرند. جمشید که شاهد این صحنه بود با پاسداران درگیر شد و مانع شد که مادر را با خود ببرند. این صحنه که گوشه کوچکی از جنایت رژیم بود، او را به شناخت بیشتری از رژیم جنایتکار رساند.
جمشید در حالیکه کارمند مهماتسازی صنایع دفاع رژیم بود، وارد فعالیت سیاسی و افشاگرانه علیه رژیم خمینی گردید. سال۶۴ از طریق صدای مجاهد فعالیتهایش را گسترش داد. تابستان ۶۵ توسط مزدوران رژیم دستگیر و به زندان ارتش منتقل شد. چند ماه اول را در زندان ارتش گذراند. سپس به زندان اوین منتقل شد. بیدادگاه رژیم او را بهخاطر فعالیت تبلیغی و افشاگرانه به ۴سال زندان محکوم کرد.
جمشید قهرمان در حالیکه رنج و شکنج زندان را بهجان خریده بود، مدت محکومیت خود را میگذراند و سه سال در زندان بود و میبایستی یکسال بعد در پایان محکومیتش، آزاد میشد اما جمشید قهرمان را در جریان قتلعام ۶۷ در ماه مرداد بیگناه بدار شقاوت آویخته و اعدام کردند.
جمشید که هر لحظه در زندانهای رژیم بیشتر از گذشته شاهد جنایتها و شکنجههای رژیم ددمنش آخوندی بود در لحظه شهادت حتی یک قدم، یا یککلام از انتخاب و عقایدش عقبنشینی نکرد. او علاقه شدیدی به برادر مسعود داشت و شرافت و ایستادگی در برابر این جانیان را بر ننگ سازش و تسلیم و بیهزینگی، ترجیح داد و سربلند و سرفراز خونش را نثار درخت آزادی میهن و مردمش کرد.
جمشید با رشادت و جسارت به سلسلهای از ستارگان کهکشان شهدای این مقاومت پیوست و اکنون خون پاکش در رگان جوانان شورشی تشنه آزادی در جوش و خروش است تا بند از بند این رژیم پابگور ولایت فقیه را بگسلد و عاملان این جنایت هولناک در دادگاه خلق را در برابر عدالت قرار دهد. آری تاریخ نام او را در صفحات درخشان این ایام ثبت کرده است. یادش گرامی و راهش پررهرو باد
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید