زندگینامه شهید
مجاهد شهید علی صالحی از قهرمانان مقاومت در زندان لاهیجان و رامسر بود که با روحیه رزمنده و شاداب خودش منبع الهام یاران مجاهد و انقلابش در زندان بود. ، علی را در لاهیجان دستگیر کرده و زیر شکنجههای وحشیانه برده بودند او را با لباسهای پاره شده در اثر شکنجه و دست و پاهای بسته شکنجه کرده بودند.
علی را طی یک ماه با چشمهای بسته و با دستان دستبند زده شکنجه و زندانی کردند و هنگامی که به بند عمومی منتقل شد طی مدت کوتاهی طرح فرار از زندان را ریخت.
در پشت در حیاط زندان لاهیجان وقتی که یکی از پاسداران میخواهد پاهای او را باز کند، لحظهای از غفلت نگهبان استفاده و از طریق دروازه زندان فرا میکند، اما چون صبح هنگام و خیابانها خلوت بوده و او هم جایی برای پناه گرفتن نداشته بعد از طی مسافتی توسط ماشینهای سپاه محاصره و دستگیر میشود.
دشمن از آنجایی که میدانست حضور علی در بند باعث ارتقای روابط زندانیان مجاهد میشود فوراً او را به جای نامعلومی منتقل کرده و سرانجام او را برای تیرباران به کنار دریا برای اعدام بردند.
دژخیمان قبل از اعدام از او پرسیدند «وصیت نداری» ؟ علی جواب داد: میخواهم «ابن سعد» را ببینم. ازاو پرسیدند: این سعد کیست؟ علی گفت: داییام (منظورش اسفندیار رحیمی یکی از فرماندههان سپاه بود که در صحنه اعدام حضور داشت)، بعد از اینکه چشم او را برای ملاقات با داییاش باز کردند. علی خطاب به اسفندیار رحیمی گفت: «نمی خواهم در چشم تو نگاه کنم، ای ابن سعد، علی میمیرد و علیها بجایش سر بر میآورند و تو بدان که بهزودی خواهی مرد».
پس از این جملات بود که علی قهرمان را به جوخه تیرباران سپردند و به کهکشان میلیشیاهای خونین بال مجاهد خلق پیوست و جاودانه شد.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org