زندگینامه شهید
متولد ۱۳۴۵ ـ میاندوآب
سابقه مبارزه: ۳۰سال
سابقه زندان: ۸ماه در زندانهای خمینی
سابقه مبارزه: ۳۰سال
سابقه زندان: ۸ماه در زندانهای خمینی
«تعریفی تازه یافتم
که تعریفی تازه نبود،
ادراکی تازه، برای من بیادراک بود
که: انسان، آن است که علیه زنجیر می جنگد».
که تعریفی تازه نبود،
ادراکی تازه، برای من بیادراک بود
که: انسان، آن است که علیه زنجیر می جنگد».
«مادرم! در رابطه با تو، همیشه دلم میخواست پاسخی به تو، بر زخمهای شلاق خوردهٴ جانت، بر ستم مضاعف تاریخیای که بر تو وارد شده پیدا کنم. همیشه پیش روی و چشمم بودی. از شهرهایی که بر آن پرچم سیاهی افراشته شده بود با تحمل رنج و شکنجه و زندان عبور کردم. برای یافتن جواب پاسخ تو، روزها و شبها راه پیمودم. بارها در چالههای مسیر افتادم، عاقبت همراه دیگر یاران به سرزمین نور و رهایی و رحمت «مریم» رسیدیم. ما تا رساندن تو به این سرزمین تا محو کامل افکار ارتجاعی… مبارزه خواهم کرد».
این جان شیفته آزادی، که اینچنین بهدنبال آرمان رهایی از هر گونه استثمار و بهخصوص رفع ستم مضاعف از زنان ایران است، فرزند دلاوری از سرزمین آذربایجان است. جوان پرشوری که از نوجوانی درس و دبیرستان را رها میکند و به قافلهٴ فدا و آزادی میپیوندد.
«تابستان ۱۳۵۸ از طریق نشریات سازمان و پخش آن با بچهها، با سازمان آشنا شدم. یکی دو ماه بعد از آشنایی با سازمان در شهر میاندوآب فعالیتهای حرفهای خودم را شروع کردم».
ناصر در دوم شهریور ۶۱ دستگیر شد و تا اردیبهشت ۶۲ در زندانهای میاندوآب و قزلحصار کرج بود. بعد از آزادی از زندان، در تلاش وصل به جستجو پرداخت و در تاریخ 30بهمن ۶۲ در کردستان به مجاهدین وصل شد.
اینچنین ناصر به رزمندهای در گردانهای مجاهد خلق و سپس رزمنده ارتش آزادی، و در سالهای بعد با کسب آموزشها و توانمندیهای لازم، به فرماندهی توانا برای ارتش آزادی تبدیل گردید.
پیروزیهای ارتش آزادی مرهون رزم و رنج و شجاعت رزم آورانی چون ناصر بود. رزم آورانی که شجاعت را با آرمان انقلاب و رهایی در میآمیختند و در صحنههای نبرد میخروشیدند.
پایداری ده ساله در اشرف محاصره شده نیز میسر نبود مگر با عشق و شور و ایمان مجاهدانی چون ناصر که همه چیز خود را برای انقلاب و رهایی فدا کرده بودند.
به سوگندهای او برای ادامه راه نگاه کنیم. کلماتی که با خواندن آن شکست و سرنگونی همهٴ دجالان حاکم بر میهن و آزادی مردم ایران به یقینی تبدیل میشود:
ناصر کرمانیان: ۲۸آبان ۹۱:
«به خون شهیدان سوگند میخورم که در کمال افتخار و سربلندی تا آخرین قطره خونم مجاهد میمانم و مجاهد میمیرم و تا رساندن خواهر مریم به تهران و سرنگونی رژیم ضدبشری خمینی بر آرمانهای توحیدی سازمان مجاهدین خلق وفادار خواهم بود و هرگز، هرگز به رهبری و خلق اسیرمان پشت نخواهم کرد و این نبردی است تا پیروزی»
ناصر کرمانیان: ۸مرداد ۹۲:
«دشمن ضدبشری بداند که ما مجاهدان اشرفی چون کوه ایستادهایم و لحظهای سستی و ضعف و سرافکندگی بر ما متصور نیست و به فرموده مولایمان علی (ع) کوهها از جا بجنبند ما از جایمان تکان نخواهیم خورد. ما با راهبرانمان مریم و مسعود سوگند خوردهایم که تا پیروزی و آزادی خلق در زنجیرمان لحظهای کوتاهی نخواهیم کرد. بیشک که این نبردی است که تا پیروزی و سرنگونی رژیم ضدبشری ادامه خواهد داشت».
«دشمن ضدبشری بداند که ما مجاهدان اشرفی چون کوه ایستادهایم و لحظهای سستی و ضعف و سرافکندگی بر ما متصور نیست و به فرموده مولایمان علی (ع) کوهها از جا بجنبند ما از جایمان تکان نخواهیم خورد. ما با راهبرانمان مریم و مسعود سوگند خوردهایم که تا پیروزی و آزادی خلق در زنجیرمان لحظهای کوتاهی نخواهیم کرد. بیشک که این نبردی است که تا پیروزی و سرنگونی رژیم ضدبشری ادامه خواهد داشت».
مجاهد قهرمان ناصر کرمانیان جزو نگاهبانان اموال مجاهدین در اشرف بود. قاتلان خامنهای و مالکی در قتلعام اشرفیان در روز دهم شهریور 92 خونش را بر زمین ریختند. اما نام و آرمان ناصر، شورندهتر از پیش در جبهه رهایی، عزم و انگیزهٴ حرکت میآفریند.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید