زندگینامه شهید
نادر احوائی در سال ۱۳۳۷ در یک خانواده محروم در یکی از محلههای جنوب تهران به دنیا آمد. او از همان ابتدای زندگی با محرومیت و فقر دست و پنجه نرم کرد.
وی که در شش سالگی وارد دبستان شد، همزمان کار هم میکرد، تا بتواند تا حدی مخارج تحصیل خود را فراهم کند.
در کلاس هفتم بهدلیل فقر خانواده، مجبور به ترکتحصیل شد و به کارگری روی آورد تا بتواند کمکهزینه خانواده باشد.
وی که همزمان با قیام مردم ایران علیه شاه خائن در سال ۱۳۵۶، دوران سربازیش را میگذراند، در تظاهراتهای مردم فعالانه شرکت داشت.
پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، نادر ابتدا با سایر جوانان اسلامشهر برای کمک و یاری به مردم منطقه، در زمینه رساندن سوخت و آذوقه به آنها، اقدام به تشکیل انجمن جوانان نیکوکار کرد.
اما از آنجا که با اقدامات ارتجاعی حاکمیت مواجه شد، از جمله سرکوب زنان تحت عنوان بدحجابی، این وضعیت را بر نتافت و در همان سال ۱۳۵۸ آمال و آرزوهایش را در آرمان سازمان مجاهدین پیدا کرد و فعالیتهایش را در ارتباط با بخش محلات سازمان در جنوب تهران شروع کرد و بهعنوان میلیشیایی پرشور، در موضع سرتیم، در مسئولیتهای مختلف تبلیغاتی، با شایستگی تمام، ایفای مسئولیت کرد.
وی همواره میگفت: «آشناییام با سازمان و اهداف انقلابی آن، جهش بزرگ و کیفی در زندگی من بهوجود آورد و به من زندگی دوباره بخشید».
نادر در کنار فعالیتهایش در بخش محلات، به استخدام کارخانه کفش ملی درآمد تا کارگران را بر اساس آموزهها و برنامههای سازمان به حقوقشان آگاه سازد و سیاستهای ضدکارگری ارتجاع حاکم را افشا کند.
مدتی طول نکشید که مدیریت کارخانه، فعالیتهای وی را بر نتافت و نادر را به همراه ۵ تن دیگر از کارگران هوادار به جرم اغتشاش، از کارخانه اخراج کرد.
این اخراج نه تنها فعالیتهای وی را تحتالشعاع قرار نداد، بلکه باعث شد تمام وقت با بخش کارگری سازمان به مسئولیتهایش ادامه دهد.
نادر تا قبل از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ چندین بار هنگام فروش نشریه مجاهد و پخش تراکتهای تبلیغی سازمان، دستگیر و زندانی و پس از چند روز آزاد شد.
وی پس از تظاهرات بزرگ و مسالمتآمیز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و سرکوب خونین آن به فرمان خمینی ملعون و شروع مبارزه مسلحانه انقلابی، بهمبارزه مخفی روی آورد و در واحدهای عملیاتی مجاهد خلق سازماندهی شد.
نادر چندینبار در صحنههای مختلف با مزدوران رژیم درگیر شد، اما هر بار با جسارت و شهامت انقلابی و در پناه آتش سلاحش، توانست صحنهها را با موفقیت ترک کند.
سرانجام این مجاهد دلیر و پاکباز در روز ۲۳ مرداد ۱۳۶۱، توسط یک مزدور خائن مورد شناسایی قرار گرفت و دستگیر و روانه شکنجهگاه اوین شد.
نادر طی چند روز زیر شدیدترین شکنجههای وحشیانه دژخیمان خمینی قرار داشت، اما مقاوم و استوار بر مواضعش ایستاد و نهایتاً زیر شکنجههای ددمنشانه جانیان رژیم، بهشهادت رسید و به خیل عظیم شهدای مجاهد خلق پیوست.
وی در بخشی از وصیت نامهاش که به تاریخ ۲۸ تیر ۱۳۶۰ نوشته چنین آورده است:
«اللهم انصر المجاهدین الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا
به نامه خدا و به نام خلق قهرمان ایران
هر شب ستارهای به زمین میکشند و باز، این آسمان غمزده غرق ستارههاست. آسمان انقلاب و آسمان خلق قهرمان ایران لگدکوب اسب سیاه و لجامگسیخته ارتجاع محتضر و رو به مرگ است. لیکن صبح فرا خواهد رسید. خورشید انقلاب درخشیدن خواهد گرفت... . . آری خورشید خواهد درخشید، گو اینکه برای درخشش، بهایی سنگین باید پرداخت. بهایی سرخ و لالهفام از خونهای پاک. اگر نهال انقلاب و رهایی خلق با دادن خون و فدا و قربانی پای میگیرد. پس چه باک ما با سر و جان آمادهایم تا به ندای حسینیان زمان، لبیک گوئیم و با نثار جان ناچیز، سر یزیدیان را به سنگ کوبیم... ...
یا ما سر خصم کوبیم به سنگ
یا او سر ما بدار سازد آونگ
من نادر احوایی یکی از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران هستم. آشنایی من با سازمان و اهداف انقلابی آن جهشی بزرگ و کیفی در زندگی من بهوجود آورد و به من زندگی دوباره بخشید... . . بیتردید طی این طریق محتاج نثار خون و شهادت من و فرزندان بیشمار دیگری از خلق میباشد. مرگی که ما آگاهانه برگزیدهایم و امیدوارم که بتوانم به این وظیفه انقلابی و اسلامی خود عمل کنم... .
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَال صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلاً...
نادر احوایی – ۲۸/۴/۶۰»
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید