زندگینامه شهید
مهدی، ستارهیی که ترانهٴ جاودانگی خود را در زندان لیبرتی سرود.
ستارهای تابان از کهکشان مجاهدین خلق ایران، فرزند دلیر مردم کازرون، مجاهد خلق مهدی عابدی پس از ۳۵سال مبارزه با دو دیکتاتوری شاه و شیخ، سرفراز و پرافتخار در لیبرتی بهشهادت رسید.
مهدی پنجمین شهید از خانوادهٴ پرافتخار عابدی است. پیش از او، ۴تن از برادران مجاهدش عباس، عبدالله، سعید، و کاظم توسط جلادان خمینی بهشهادت رسیدهاند. مهدی عابدی سوگند یاد کرده بود مجاهد بماند و مجاهد بمیرد و او بهراستی در تمامی مراحل حیات پرافتخار و سراسر رزمش، تجسم سوگند خود بود.
مجاهد شهید مهدی عابدی در سال ۱۳۴۲ در کازرون به دنیا آمد. در حالی که ۱۵سال بیشتر نداشت، پرشور و بیباک به امواج خروشان انقلاب ضدسلطنتی پیوست و بهرغم سن کم بهدلیل فعالیتهایش توسط رژیم شاه دستگیر شد و روزهایی را در زندان بهسر برد. پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، همچون بسیاری از دانشآموزان همسن و سال خود به صفوف میلیشیای دانشآموزی در کازرون پیوست و از سال ۵۹، در حالی که ۱۷سال بیشتر نداشت، از خانه و خانواده و حتی شهر زادگاه خود هجرت کرد و بهعنوان مسئول انجمن هواداران مجاهدین در آباده در مداری بالاتر بهطور حرفهای و تمام وقت به مبارزه بیامان روی آورد. پس از ۳۰خرداد ۶۰ مهدی که بهدلیل فعالیتهایش برای دشمن شناخته شده بود، دستگیر شد و بیش از ۹ماه را در شکنجهگاههای خمینی گذراند و زیر شکنجههای وحشیانه، قهرمانانه مقاومت کرد، اما به یمن جسارتش موفق شد به اتفاق ۱۰تن دیگر از همزنجیرانش، در فروردین ۱۳۶۱، از زندان فرار کند. مهدی پس از این فرار متهورانه به مجاهدانی که در کنار مبارز شهید، الله قلیخان جهانگیری در کوههای فارس میجنگیدند، پیوست و بیش از یک سال را در شرایط دشوار زندگی و نبرد در کوهستانها سپری کرد. اما مهدی که در آرزو و اشتیاق وصل مجدد به سازمان میسوخت، به تلاشهای خود ادامه داد و در سال ۶۲ توانست با خروج از کشور، خود را به مجاهدین در منطقهٴ مرزی برساند و در صفوف نیروهای آزادیبخش مجاهد خلق سازماندهی شود. از آن پس مهدی با شوری افزونتر و انگیزهیی صیقلزدهتر، نیرو و خلاقیت خود را در کسوت رزمندهای بیباک و بیم و فرماندهای دلیر، در بسیاری از عملیاتی ارتش آزادیبخش بارز کرد.
مجاهد قهرمان مهدی عابدی که در تهاجم وحشیانهٴ نیروهای جنایتکار مالکی در ۱۹فروردین ۹۰ به سختی مجروح شده بود، بر آن بود که تا آخرین قطرهٴ خون از اشرف دفاع کند. او تنها با تضمینهای سازمان ملل و کوبلر پذیرفت که برای بازتأیید پناهندگی به کمپ لیبرتی منتقل شود. اما اکنون بیش از پیش آشکار شده است، لیبرتی زندانی است که طراحی شده تا قتلگاه مجاهدین گردد. ولی هیهات که دشمن در سراشیب فروپاشی و سقوط از این حمله نیز جز رسوایی مضاعف و تشدید بحرانهایش چیزی به دست آورد.
مهدی قهرمان، اندکی پیش از شهادت، خودش و دشمن ضدبشری را این چنین تعیینتکلیف کرده و گویی پیشاپیش جواب رژیم آخوندی را داده بود. او نوشته است:
«با استعانت از راهبر و پیشوای تاریخی مجاهدین، سمبل وفای به عهد و فدای بیکران، یک بار دیگر ضمن تجدیدعهد با راهبر عقیدتیام، استاتوی خودم را در لیبرتی به این شکل ترسیم و تعیینتکلیف میکنم. لیبرتی را ظرفی برای برپایی ارتش آزادیبخش و پلی به سوی تهران میبینم و میدانم.
متعهد میشوم برای تحقق بند سین در لیبرتی شعلهٴ جنگم را در همهٴ زمینهها صد برابر و بیشتر کنم، تا امانت مردم ایران خواهر مریم به تهران و حق دریغ شده از مردم را که همان رهبری میباشد، به دست آنان برسانم. بیشک پیروزی از آن ماست. آینده از آن ماست.
درود بر رجوی، مرگ بر رژیم پلید آخوندی، زنده باد ارتش آزادیبخش ملی ایران».
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید