زندگینامه شهید
مجاهد شهید داریوش دهقان در سال۱۳۴۲ در روستای نصیرآباد از توابع نیریز فارس متولد شد. او پدرش را که کشاورزی تهیدست بود در کودکی از دست داد و سایر اعضای خانواده برای تأمین مخارج خود ناگزیر به شهرهای جنوبی کشور مسافرتکردند.
داریوش تحصیلات خود را در فقر و تنگدستی شروع کرد و بعد از مدتی برای ادامه تحصیل بهگچساران رفت.
آن زمان مصادف با اوجگیری تظاهرات مردمی علیه رژیم شاه بود، داریوش سال بعد بهنیریز بازگشت و در سال۵۸ برای اولین بار با سازمان مجاهدین آشنا شد. مطالعات داریوش از نشریات مجاهدین شروع گردید.
بهدلیل سیطره مرتجعین وابسته به خمینی او بهاتفاق سایر میلیشیاهای فعال شهر نشریات و اطلاعیههای سازمان را بهصورت مخفیانه پخش میکردند.
عناصر مرتجع که قادر بهجلوگیری از فعالیتهای داریوش نبودند بهاو و خانوداهاش فشار میآوردند تا آن شهر را ترک کند. اما او تا سرفصل ۳۰خرداد۶۰ همچنان بهفعالیتهای افشاگرانه خود ادامه داد.
بعد از ۳۰خرداد سال۶۰ ارتباط تشکیلاتی داریوش قطع شد و او ناگزیر بهجزیره خارک رفت و دیپلم را در آنجاگرفت.
داریوش از آن پس تلاش زیادی برای وصل ارتباط مجدد خود کرد یکبار بهامید یافتن ردی از سازمان راهی شمال سد کشور رفت و بار دیگر بهشیراز رفت.
اما هیچیک از این تلاشها مفید واقع نشده و او نتوانست ارتباط خود با سازمان را دوباره برقرار کند.
در سال۶۲ سرانجام داریوش موفق به برقراری ارتباط با سازمان شد و در این رابطه در یکی از یادداشتهایش نوشت: «زمانی که در محیط دورافتاده خودمان شروع بهفعالیت کردم تنها یک نام میشناختم: "مسعود". و سالهای بعد نیز با عشق بهاو بود که توانستم دوریها و فراقها را تحمل کنم. سختترین دوران زندگیم سالهایی بود که از سازمان قطع بودم و نمیتوانستم فعالیت چندانی بکنم.
اما حالا که در خانه خود و در کنار خواهران و برادران ایدئولوژیک خودم قرار گرفتهام بهخوبی قدر این مناسبات را میدانم. من بهخوبی احساس تلخ کسانی را که از این نعمت قطع هستند، میفهمم. و بههمین دلیل همیشه خدا را شکر میکنم که این توفیق را بهدست آوردم که دوباره بهسرچشمه انقلاب و رهایی وصل شوم».
داریوش که طعم سالهای دوری را چشیده بود، پس از برقراری مجدد ارتباطش فعالانه و با انرژی بسا بیشتری مبارزهاش را شروع کرد. او مجاهدی جدی و پیگیر بود که در برابر سختیها و مشکلات همیشه استوار و صبور بود. بهویژه پس از عبور از انقلاب درونی مجاهدین او برای خود و دیگر مجاهدان چشماندازی جز پیروزی نمییافت مینوشت: «اگر کسی بهدنیای مریم رهایی پا گذاشته باشد هرگز دلش نمیخواهد بهدنیای گذشته بازگردد. گذشتهها را همه ما تجربه کردهایم و بهخوبی بهیاد میآوریم که بعد از انقلاب چقدر از انرژیهایمان که پیش از آن هرز میرفت سمت و سوی مبارزه و سرنگونی رژیم را پیدا کرد. انقلاب خواهر مریم برای من پایان تردیدهایم بهتوانایی خودم برای پیمودن راه تا آخر بود. بهمدد همین انقلاب بود که دریافتم توان این را دارم که نه تنها تا سرنگونی بلکه تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خونم برای پیشبرد مقاومت عادلانهیی که به رهبری مسعود و مریم هر روز اوج تازهیی مییابد، مثبت و مؤثر باشم و بتوانم کار کنم».
داریوش با تمام وجودش به این جملات ایمان داشت و در گفتار و کردار خود بارها آنرا اثبات کرد و در یکی از یادداشتهایش نوشت:... بهمدد این انقلاب هر ناممکنی ممکن میشود و هرکاری را میتوان انجام داد. حسن و نقطه قوت و در واقع بزرگترین دلیل حقانیت انقلاب خواهر مریم هم همین است که در عمل راه باز میکند و سدها را میشکافد و از بین میبرد».
در جریان یکی از همین تلاشهای بیوقفه بود که داریوش قهرمان در مسیر آزادی خلق و میهن و در جریان آمادهسازیهای یک عملیات بزرگ بهشهادت رسید.
داریوش چهارمین شهید از خانواده مجاهدپرور دهقان بود که جان خود را فدیه آزادی خلق و میهنش میکرد. پیش از او مهران دهقان، پسرعموی قهرمانش که یکی از اعضای تیمهای مجاهدین در شیراز بود، پس از دستگیری در زیر شکنجه جانباخته بود و مجاهدین قهرمان کیهان (ماندانا) و محمد دهقان نیز در جریان عملیات کبیر فروغ جاویدان با نثار خون پاکشان راه پیشتازان رهایی و آزادی مردم ایران را هموار کرده بودند.
گزیدهای از وصیتنامه مجاهد شهید داریوش دهقان
بهنام خدا وبهنام خلق قهرمان ایران
...من داریوش دهقان (حبیب) متولد ۱۳۴۲ با اعتقاد کامل به توحید و ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران این وصیتنامه را در آگاهی و سلامت کامل مینویسم.
من از زمانی که خود را شناختم و به مسئولیت انسانی خود پی بردم، پیوستن به یک سازمان انقلابی در ذهنم خطور پیدا کرد و اینجا بود که از طریق نشریه مجاهد با سازمان آشنا شدم.
در سال۶۰ ارتباطم با سازمان قطع شد و با دیدن و شنیدن رذالت و سفاکی و... خمینی ضدبشر کینهام هر روز و هر روز به این خونخوار زمان بیشتر میشد، و در مقابل فدا و مقاومت و حماسههای مجاهدین بود و عشق و ایمانی که به سازمان داشتم. هر روز فزونی یافت و دنبال گمشده خود رفتم و تا اینکه در سال۶۲ آنرا پیدا نمودم...
اینک حقانیت سازمان بهعینه برای کسانی که وجدان و شرافت داشته باشند آشکار میباشد.
و آنهایی که سازمان را زیرسؤال میبرند چه کسانیاند، بجز بریدههای از خلق و انقلاب، جز نیروهای وابسته و ضدتکاملی.
در آخر پیامم به همرزمانم این میباشد که قدر رهبری را بدانید زیرا معلم نسل انقلاب بود که ما را به این راه پرافتخار کشاند و دیگر اینکه یاد شهدا و اسرا را در قلبها و ذهنتان زنده نگهدارید.
مرگ بر رژیم آخوندها ـ درود بر رجوی
سلام بر خلق ـ سلام بر آزادی
پیش بهسوی جامعه بیطبقه توحیدی
(داریوش دهقان ۶۵/۳/۴)
یادش گرامی و راهش پررهروباد
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org