زندگینامه شهید
مجاهد شهید فرشته شبانی در سال۱۳۳۶ در شیراز در خانوادهیی متوسط به دنیا آمد، دوران دبستان و دبیرستان را در شیراز گذراند و تحصیل را در رشته مهندسی در تهران ادامه داد.
فرشته بهرغم زندگی نسبتا مرفهی که داشت اما بهسادگی و سادهزیستی علاقهیی خاص داشت، و هیچگاه جذب زندگی و ظواهر پر زرق و برق آن نشد، چرا که فقر و محرومیت موجود در جامعه فرشته را رنج میداد، او نمیتوانست نسبت به این واقعیات تلخ اجتماعی بیتفاوت باشد.
در سال۵۷ با اوجگیری قیام قهرمانانهٔ مردم علیه نظامِ ستمشاهی، فرشته نیز به خیلِ قیامکنندگان برای آزادی و فردایی بهتر پیوست، او پس از انقلاب در محیط دانشگاه با سازمان مجاهدین خلق ایران و آرمانهای انسانی و انقلابی آن آشنا شد، و مشتاقانه به صفوف این سازمان در انجمن دانشجویان مسلمان در دانشگاه پیوست.
اما خیلی زود سحرِ فردای آزادی را که از راه رسیده بود، دیوی سیاه به غروبی سرخ کشانید، و پس از کودتای سیاه فرهنگی خمینی و به تعطیلیکشاندن دانشگاهها به فرمان خمینی، فرشته به شیراز بازگشت و به فعالیتهای خود با مجاهدین ادامه داد.
در سال۶۱ با مجاهد خلق شهرام دهقان ازدواج کرد، اما دیری نگذشت که آنها در یک تردد در خیابان توسط مزدوران خمینی شناسایی، دستگیر و راهی زندان شدند.
از آن پس به مدت ۹ماه زیر شدیدترین شکنجههای جسمی و روحی قرار گرفتند، آنها بهدلیل مسئولیتشان اطلاعات زیادی داشتند، اما شکنجههای وحشیانه را صبورانه تاب آوردند و لب از لب نگشودند. فرشته از زندان به همرزمانش در بیرون زندان پیغام داده بود: «خیالتان راحت باشد اگه گوشت بدنم را تکهتکه کنند، هیچ چیز نخواهم گفت.»
او قهرمانانه زیر شکنجه مقاومت کرد و به عهد خودش وفا کرد و با حفظ اطلاعاتش حداقل جان ۷مجاهد را حفظ کرد، و بهدلیل شکنجههای شدید و عوارض ناشی از آن چندین بار به بیمارستان نمازی شیراز جهت معالجه برده شده بود.
دژخیمان تحتامر خمینی در بیمارستان برای شهید کردن آن به بهانه بیماری عمداً چند آمپول را به او تزریق کردند که باعث فلج شدن او شد.
به گفته یکی از همرزمان و همبندیهای فرشته «او مظهر مقاومت در زندان شیراز بود و با اینکه رژیم از همهٔ فعالیتها و کارهای او بهطور کامل اطلاع داشت، از او اسمش را میخواستند اما او مدتهای زیادی حتی اسمش را به آنها نگفته بود».
پس از مدتها اعمال شکنجه بر روی فرشته و همرزم و همسر مجاهدش شهرام دهقان سرانجام محکوم به اعدام شدند و بعد از تأیید حکم توسط شورای عالی قضایی حکم نهایی به آنها ابلاغ شد.
مادرش که برای آخرین ملاقات فرشته و شهرام رفته بود نقل کرده است: «روزی که برای آخرین ملاقات با فرشته و شهرام رفتیم فرشته از شدت شکنجه بسیار شکسته و پیر بهنظر میآمد اما خیلی آرام و امیدوار بود. فرشته گفت مامان من و شهرام واقعاً خوشبختیم، برای ما ناراحت نباشید و گریه نکنید چرا که ما داریم میرویم پیش خدا. ». .
سرانجام در روز ۲۶شهریور سال۶۱حکم اعدام توسط دژخیمان خمینی در ”گودال مرگ“ شیراز به اجرا درآمد، گودال مرگ در شیراز مشهور بود. و آن گودالی بود که شخص را در آن میخواباندند و سپس او را به تیر میبستند.
یکی از زندانیانی که دژخیمان خمینی با زور و اجبار آنها را برای دیدن صحنه اعدام فرشته و شهرام برده بودند از لحظات آخر این زوج مجاهد خلق نقل میکند: «در زندان سپاه شیراز ما را برای دیدن صحنهٔ اعدام برده بودند.
شهید فرشته شبانی را آنقدر شکنجه کرده بودند که بر روی پاهایش نمیتوانست بایستد و تا آخرین لحظات به همراه همسرش مجاهد خلق شهرام دهقان با شعارهای مرگ بر خمینی، درود بر مجاهدین ساختمان زندان سپاه رو به لرزه در آورده بودند.
برای اعدام میخواستند چشمهای فرشته را ببندند اما او اجازه نداد و با چشمان باز به استقبال مرگِ سرخ رفت، چادرش را محکم به خودش پیچید و داخل گودال مرگ رفت، و بعد صدای شش گلوله که قلب فرشته را میشکافت شنیده شد.
بازجوی فرشته فردی بهنام ”معلمی“ بود که کینهٔ خاصی نسبت به شهرام همسر فرشته داشت، بهخاطر این کینهٔ حیوانی موقع تیرباران، اول فرشته را جلو چشمان شهرام به گلوله بستند.
بعد از پرکشیدن فرشته، شهرام با شجاعت به درون گودال رفت، یک تیر به آرنجش زدند و طی دو ساعت آنقدر خون از شهرام رفت تا سرانجام بهشهادت رسید».
موقع تحویل پیکرهای شهیدان، فرشته و شهرام، هر دو مشتهایشان گرهکرده بود و فرشته لبخند بر لب داشت.
به این ترتیب برگی دیگر از حماسهٔ جاویدِ نسل پایداران بر کتاب قطور حماسههای مجاهدان آزادی ایرانزمین افزوده شد. خون فرشته با خون سعادتی، ذوالانوار و نسرین رستمی در همآمیخت و خطهٔ شیراز را مانند سراسر کشور غرق در خونمان گلگونتر از پیش ساخت.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org