728 x 90

با یاد مجاهد شهید حسین جعفر خادم

مجاهد شهید حسین جعفر خادم
مجاهد شهید حسین جعفر خادم

محل تولد: دزفول
شغل: دیپلم
سن: 20
تحصیلات: -
محل شهادت: دزفول
تاریخ شهادت: 10-6-1360
محل زندان: -

زندگینامه شهید


حسین جعفر خادم در سال ۱۳۴۰در شهر دزفول به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر گذراند و موفق به گرفتن دیپلم شد.
سال آخر دبیرستان وی با اوجگیری قیام مردم ایران علیه نظام ستم‌شاهی همراه شد. وی به همراه دوستانش در تظاهراتها فعالانه شرکت داشت و در حملات به مراکز نظام سلطنتی، قبل از سقوط نهایی آن، نقش چشمگیری ایفا کرد.
پس از پیروزی انقلاب و بازگشایی جنبش ملی مجاهدین در اهواز، بلافاصله از دزفول با آن رابطه بر قرار کرد و بعد از آن به‌طور حرفه‌یی به‌عنوان یک میلیشیای پرشور در راه تبلیغ اهداف و آرمانهای آزادیخواهانه سازمان کوشا بود.
وی در سال ۱۳۵۸ در ارتباط با انجمن دانش‌آموزان مسلمان اهواز قرار داشت و در سال ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ مسئولیت پخش نشریهٔ مجاهد در شهرستانهای دزفول، اندیمشک و روستاهای اطراف آن را به‌عهده داشت. وی بارها در برابر حملات چماقداران ارتجاع حاکم به دکه‌های نشریه فروشی و کتاب فروشی و مراکز سازمان ایستاد و جانانه دفاع کرد، به‌همین دلیل چندین مرتبه مورد ضرب و شتم مزدوران خمینی قرار گرفت.
حسین که در تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ شرکت داشت، یک روز بعد یعنی در روز اول تیر ۱۳۶۰ در حمله پاسداران خمینی به محل استقرارش، دستگیر و روانه زندان و شکنجه‌گاه سپاه در دزفول شد.
وی به‌محض ورود به زندان به سایر همرزمانش گفته بود: «از این به‌بعد نباید حتی یک لحظه مجال راحت به سگان زنجیری خمینی داد، حتی اگر در اسارت آنها هم باشیم. باید خیال راحت را بر آنان حرام نمائیم».
وی در برابر فشارها و شکنجه‌ها در زندان مقاومت قهرمانانه‌ای از خود نشان داد و در جواب بازجوهای جنایتکار که از او خواستار لودادن همرزمانش شده بودند، گفته بود: «من هیچوقت حاضر نیستم بچه‌های دیگر کشته شوند و من زنده بمانم».
حسین شکنجه‌های زیادی را متحمل شد، از جمله جانیان خمینی ۱۴ نقطه از بدنش را با سرنیزه شکافتند و حتی بر اثر ضربات زیاد، بعضاً استخوانهایش بیرون زده بود. تصاویری که از پیکر وی بعد از شهادتش توسط سازمان مجاهدین منتشر شد، واقعیت این جنایت را به‌روشنی نشان داده است.
یکی از هم‌بندیهای وی در رابطه با شکنجه‌هایی که بر حسین اعمال کردند از جمله نوشته است: «حسین جعفرخادم را به سلول حمام بردند، آنجا در واقع یک حمام وان‌دار کوچک بود که در انتهای سالن بازجویی قرار داشت. . ، آنجا سر زندانی را در وان پر از آب می‌کردند و تا حد خفگی در زیر آب نگاه می‌داشتند. سپس سر زندانی را از زیرآب بیرون می‌کشیدند و در صورت جواب ندادن به سؤالات بازجویان شکنجه‌گر، در همان حالت خفگی او را می‌زدند... این شکنجه را آن‌قدر بر او اعمال کرده بودند که حسین کاملاً بیهوش شده و دژخیمان بی‌آن که توانسته باشند بر ذره‌ای از اطلاعات او دست یابند و یا به مقاومتش خدشه‌ای وارد کنند، او را در همان حال رها کرده و رفته بودند».
حسین در آخرین ملاقات که با مادرش در روز سه‌شنبه ۱۰شهریور ۱۳۶۰ داشت، گفته بود: «مادر حکم اعدام من صادر شده است و امروز یا فردا تیرباران خواهم شد اینها مسببین اعدام من هستند و آنها را برای مجازات به بچه‌ها معرفی کن».
در حالیکه هنوز حرفهای حسین در این ملاقات تمام نشده بود، پاسداران مزدوری که مراقب ملاقاتها بودند، با شنیدن سخنان وی با مادرش، به طرفش حمله‌ور شدند و به‌شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند.
سرانجام در همان روز ۱۰ شهریور ۱۳۶۰، مزدوران ارتجاع برای بردن وی به پای چوبه تیرباران به سلولش آمدند. حسین این مجاهد سر موضع، در حالی‌که بهترین لباسش را پوشیده و سرش را مرتب شانه کرده بود، دو رکعت نماز شهادت خواند و سپس با تک‌تک همرزمانش خداحافظی کرد و آنگاه با چهره‌ای خندان، به پای تیرک تیرباران رفت و به خیل عظیم شهدای مجاهد خلق پیوست.

 

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/f92da84c-1dff-47ef-ac68-29fd7133bd98"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات