زندگینامه شهید
زندگینامه سید حسین فاطمی
حسین در سال ۵۷همراه مردم در قیام ضدسلطنتی شرکت داشت، یکبار بهنگام ورود به دانشگاه گارد دانشگاه که جلوی در دانشجویان را بازرسی میکرد، لای کلاسور حسین نواری را بر ضد رژیم میبیند، حسین در لحظه نوار را بین درختهای دانشگاه پرتاب میکند، اما او را دستگیر کرده و به زندان میبرند.
حسین اواخر دوران سرنگونی شاه، بعد از ۳ماه از زندان آزاد شد و در آن سالها بود که با سازمان آشنا شده وشناختش نسبت به سازمان عمیق تر شد.
او پس از انقلاب در ساوه فعالیت میکرد و در توزیع نشریه و اعلامیههای سازمان فعال بود، او کتابخانه کوچکی در وسط شهر با چند تن دیگر از همرزمانش تشکیل داده بود، اما قبل از سال ۶۰چماقدارهای رژیم حمله کردند وکتابخانه را به آتش کشیدند.
از آنجا که او فرد شناخته شدهای در شهر ساوه بود بعد از ۳۰خرداد ۶۰تحت تعقیب بود، او در ۱۳آبان ۶۰به هنگام ورود به کلاس درس در تهران دستگیر و به ۲سال زندان محکوم شد.
اما وقتی پس از ۲سال محکومیت خواست آزاد شود، توسط یکی از نفرات تواب لو داده شد،این تواب گفته بود که حسین اسلحه داشته است.
به این دلیل دژخیمان مجدداً او زیر بازجویی و شکنجه قرار دادند و دربیداگاه به ۱۵ سال زندان محکوم شد، که
بعداً با تلاش خانواده به شهرستان منتقل شد.
درزمینه این دوران از زندان حسین خواهرش نقل میکند:
در سال ۶۵دوبار به او مرخصی داده بودند و به خانه آمده بود، بعد از ۳ماه به سازمان وصل شد ویکبار که مرخصی آمده بود شبانه از خانه همراه همسر وفرزند و یک خواهر وبرادرم خارج میشود تا اینکه در اردیبهشت ۶۶بعداز وصل در مرز زاهدان، چاه بهار دستگیر و به اوین منتقل میشود
تا همین اواخر که حسین جزو اعدامیهای اخیر قرار گرفت، مادرم به او میگوید کمی کوتاه بیا تا ترا به شهرستان بیآورند، در جواب گفته بود که از من مصاحبه میخواهند و من این کار را نمیکنم.
من بی شخصیت وبی هویت نیستم، ضمن اینکه اینها دروغ میگویند. یکبار خواهرم در ملاقات به حسین گفته بود که آرزو دارم که هرچه زودتر آزاد بشوی وبیرون بیایی.
حسین در نامه ای به او نوشته بود که برای به د ست آوردن آرزو باید تلاش وکوشش کرد و نه اینکه نشست. حسین محکم واستوار بود و مدت ۷سال در اوین وقزلحصار در بند ۳و ۱با مقاومت، سر سختی بهسر برد و در مقابل دشمن دجال و ضدبشر سر فرود نیآورد وسرانجام به عهد وپیمان خودش وفا کرد.
حسین سال چهارم پزشکی بو و در تهران درس میخواند، یکبار مادرم قبل از دستگیری به او میگوید که پسرم توکه شغل بسیار خوب وبا شرافتی داری، دنبال این کارها نرو.
درس را تمام کن، فردا که دکتر بشوی، بهتر میتوانی به مردم کمک کنی! اما حسین در جواب میگوید: در این جامعه دکترامروز به درد نمیخورد، اول باید جامعه را درست کرد که بتوان دکتر خوبی برای جامعه و مردم شد. شنیدم بعداز اعدام حسین، دو الی سه نفر از اعضای خانوادهام را دستگیرکردهاند حدس میزنم که او وخواهر وبرادر دیگرم بودند.
حسین خیلی با صداقت وگذشت وفداکار بود، او بسیار متواضع و فروتن بود بهخصوص به افراد وفامیل بهنگام بیماری کمک میکرد.
همه فامیل او را دوست داشتند و به او و همسرش احترام میگذاشتند.
خاطرات
تصاویر یادگاری
سید حسین فاطمی
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org