زندگینامه شهید
صدیقه عالمزاده حرجندی در سال۱۳۳۴ در شهر کرمان در خانوادهای متوسط و مذهبی به دنیا آمد و تحصیلات خود را در همان شهر ادامه داد.
بهدلیل شرایط خاص خانوادگی از دوران کودکی انگیزههای مبارزاتی در او شکل گرفت، در سال۱۳۴۴ رژیم شاه دو تن از بستگان نزدیک او را به جرم مخالفت با رژیم از کرمان تبعید کرد.
صدیقه که در محیط زندگی با درد و رنج مردم محروم جامعه و نیز با ستم پیشگی رژیم شاه تدریجاً آشنا شده بود، اینک با مشاهده فشاری که از سوی رژیم به خانوادهاش وارد میآمد، شعلههای مبارزه در قلبش زبانه میکشید.
در سال۵۱ برادر بزرگش غلامحسین که عضو سازمان مجاهدین خلق ایران بود پس از یک درگیری نابرابر با مزدوران رژیم شاه در خیابان ایرانشهر بهشهادت رسید.
خبر شهادت برادرش آتش خشم و کینه او را نسبت به دشمنان خدا و خلق شعلهورتر کرد و او را در مبارزه علیه رژیم ضدخلقی شاه مصممتر و استوارتر نمود.
او هرگاه که خبر شکنجه و اعدام و شهادت مجاهدین را میشنید برافروخته میشد و میگفت: ”باید انتقام گرفت“ بهخصوص جریان شکنجه و دفاعیات و اعدام گل سرخ انقلاب، مجاهد شهید مهدی رضایی تأثیر عمیقی براو بهجای گذاشت.
او اعلامیه یا جزوهای از مجاهدین که به دستش میرسید مطالعه میکرد و شب تا صبح آنها را تکثیر کرده و در اختیار دیگران قرار میداد.
در سال۵۴ صدیقه با عدهیی از دوستانش اقدام به تهیه امکاناتی کردند، اما عدهیی از همفکرانش توسط رژیم دستگیر شدند. صدیقه با یکی دیگر از همرزمانش امکاناتی که باقی مانده بود را از دسترس دشمن دور نگاه داشت.
در سال۵۶ صدیقه برادر دیگرش مهدی را نیز از دست داد، مهدی که در آن زمان با رژیم شاه مبارزه میکرد بهطرز مشکوکی کشته شد.
صدیقه پس از شهادت مهدی همچنان استوار و مصمم در مسیر مبارزه گام برداشت و در رابطه با مصائبی که برای خانوادهاش پیش میآمد به آنها روحیه میداد. او همزمان با اوجگیری مبارزات مردم علیه رژیم شاه در کلیه تظاهرات و نیز در پخش اعلامیههای ضد رژیم فعالانه شرکت میکرد.
پس از پیروزی قیام بهمن و شروع علنی فعالیتهای سازمان مجاهدین خلق ایران، صدیقه نیز به آرزوی دیرینه خود رسید و به صفوف مجاهدین پیوست، و در رابطه با ستاد سازمان در کرمان بهطور تمام وقت به فعالیت پرداخت.
در تابستان سال۵۸ صدیقه به همراه تعدادی از خواهران و برادران مجاهد به اهواز رفت و در دفتر مجاهدین در اهواز فعالیت کرد.
در شهریورماه و بهدنبال هجوم پاسداران و دیگر مزدوران خمینی به دفتر سازمان در اهواز این دفتر تعطیل شد. صدیقه عازم تهران شد و در آنجا مدتی در بخش امداد پزشکی و سپس در ستاد انزلی به فعالیتش ادامه داد.
وی پس از چند ماه به انجمن جوانان میثاق منتقل شد، خواهرانی که با او بودند فداکاری واز خود گذشتگی او را در دکههای جنوب شهر از یاد نخواهند برد.
صدیقه در مقابل تهاجم مزدوران چماقداران خمینی به مراکز خیابانی تبلیغات مجاهدین شدیداً مقاومت میکرد و در جهت افشای چهره پلید رژیم و نشر و ترویج حقایق از هیچ کوششی دریغ نمیکرد.
بعد از حمله وحشیانه پاسداران و مزدوران خمینی به انجمن میثاق که طی آن مجاهد قهرمان ناصر محمدی بهشهادت رسید، صدیقه در انجمن مادران مسلمان غرب به فعالیتش ادامه داد، از جمله فعالیتهای او در این انجمن فعالیت در مراکز خیابانی تبلیغات مجاهدین بود.
صدیقه در سلسله تظاهرات روزهای قبل از ۳۰خرداد در نزدیکی میدان انقلاب دستگیر شد، او که از اولین لحظه دستگیریش مورد ضربوشتم شکنجه واقع شده بود، شدیداً مقاومت کرده و با خام کردن دشمن بعد از ۲۴ساعت آزاد شد.
وی در تظاهرات ۳۰خرداد نیز پس از نوشتن وصیت نامهاش با آمادگی کامل همچون سایر همرزمانش شرکت نمود. پس از ۳۰خرداد، صدیقه در کنار همرزمان مجاهدش در پایگاههای مقاومت فعالیتهای انقلابیش را ادامه داد.
در تیرماه برادر کوچکش مجاهد خلق محمد حسین عالمزاده که قبل از ۳۰خرداد در کرمان دستگیر شده بود چوبههای اعدام را بوسه زد و قهرمانانه شهید شد.
هنوز چندی از شهادت محمد حسین نگذشته بود که صدیقه خبر اعدام برادر دیگرش محمدعلی عالمزاده را نیز شنید. اما خبر این شهادتهای پیدرپی جز بر عزم و ایمانش به راه خدا و خلق نمیافزود.
صدیقه در این رابطه میگفت: ”راه همین است و باید رفت، این تنها راه است و راه دیگری وجود ندارد“
در اواخر شهریور صدیقه برادر کوچکتر خود مجاهد خلق رضا عالمزاده را نیز طی یک مأموریت انقلابی در یزد از دست داد.
او خبر هر شهادتی را که میشنید کینه انقلابیاش به دشمنان خدا و خلق هر چه بیشتر صیقل میخورد، و میگفت: ”اگر مجاهدین نبودند، خمینی چه میکرد و بر سر این خلق چه میآورد و دست به چه کارهایی که نمیزد و با اسلام چهها که نمیکرد؟! بنابراین باید با تمام توان و قدرت در مقابل این پیرکفتار بایستیم و به او بگوئیم که این چیزی که میگویی اسلام علی نیست بلکه اسلام معاویه است... . “
از خصوصیات بارز او مهربانی، فداکاری و قاطعیت انقلابی بود، او از هر مسئولیتی که به عهدهاش سپرده میشد استقبال میکرد و با تمام توان در انجام آن میکوشید و احساس خستگی نمیکرد ی کردهاند خاطرات فداکاری و مهربانی او را بیاد دارند.
سرانجام صدیقه قهرمان در تاریخ ۱۶اسفند ماه ۱۳۶۰ در یکی از پایگاههای مجاهدین بهدنبال یورش ضدانقلابی پاسداران جنایتکار خمینی پس از انجام مسئولیتی که به عهده او بود و در حالیکه کودک ۵ سالهاش نیز در تهدید گلولههای دشمن قرار داشت قهرمانانه بهشهادت رسید.
دوتن از برادران عالمزاده (مجاهدین شهید غلامحسین و مهدی) به دستور شاه خائن ویک خواهر و ۳برادر دیگر آنها نیز به دستور خمینی خونآشام تیرباران و یا در جریان مأموریت انقلابی بهشهادت رسیدند.
درود بر عزم و رزم این مجاهد پایدار.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org