728 x 90

با یاد مجاهد شهید پروانه پیوستگان

مجاهد شهید پروانه پیوستگان
مجاهد شهید پروانه پیوستگان

محل تولد: تهران
شغل:
سن: 19
تحصیلات: دپیلم
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: 5-7-1360
محل زندان: -

زندگینامه شهید


مجاهد شهید پروانه پیوستگان در هفتم اردیبهشت سال ۱۳۴۱ در تهران چشم به جهان گشود.
شرایط خانواده‌اش در مضیقه و سختی به‌لحاظ مالی قرار داشت و از کودکی با درد و رنج ناشی از فقر و نداری آشنا شده بود.
پروانه در مدرسه جزو بهترین شاگردهای کلاس بود و همواره با نمره‌های خوب هر دروه را سپری می‌کرد.
او به‌سرعت نسبت به موضوعات جامعه هوشیار و آگاه شد و احساس مسئولیت نسبت با مردم و جامعه‌اش و دیدن عوامل بیچارگی محرومان و مردم تهیدست از جمله خانواده خودش، که حاکمان جنایت‌پیشه ارتجاع حاکم بودند او را بر آن داشت که این شرایط خود و خانواده‌اش را در انشاهایی که برای مدرسه می‌برد، منعکس کند.
پروانه آرزو می‌کرد که بتواند روزی به مردمش خدمت کند. علاقه زیادی به اسلام انقلابی و بردبار مجاهدین و سمبلهای این مکتب توحیدی به‌خصوص خاتم انبیا محمد رسول‌الله و حضرت علی یار و مدافع سرسخت محمد (ص) داشت.
با آغاز اوجگیری مبارزات خلق علیه دیکتاتوری سلطنتی شاه در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ به‌طور فعال در تظاهرات‌ها و تجمعات شرکت می‌کرد و در مدرسه‌اش فردی پرکار و فعال بود.
با تشکیل نمایشگاه با تهیه و تنظیم روزنامه دیواری در مدرسه در راستای آگاه کردن دانش‌آموزان تلاش زیادی می‌کرد.
بعد از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی سال۵۷ پروانه با تشکیلات سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و راه مبارزه برای آزادی و به‌دست آوردن حاکمیت مردمی برای سعادت و رفاه مردم را در پیوندش با سازمان مجاهدین یافت و فعالیت‌هایش را در همین راستا با جنبش سراسری مردم ایران سمت و سو داد.
هر روز که می‌گذشت ایمانش نسبت به خط و آرمانهای سازمان مجاهدین افزونتر می‌گشت. در مقابل تهمتها و زخم‌زبانهای کسانی که ایمان اش را به راه و آرمانش درک نمی‌کردند و تلاشش را برای شناساندن سازمان به سایرین زیر ضرب می‌بردند بیشتر متوجه حقانیت راه مجاهدین می‌شد و صبورانه و با ایمانی خلل‌ناپذیر تنظیم می‌کرد و همواره این جمله را می‌گفت: «انسان تا زمانی که زنده است، می‌تواند خدمت کند».
شب قبل از شهادتش کنار پنجره‌ای نشسته بود وقتی از او سؤال شد که چه کار می‌کنی در جواب گفت: «دارم با خدا راز و نیاز می‌کنم چون فردا او را می‌بینم» و بعد لبخندی زد...
صبح روز ۵ مهر۶۰ در خیابان رفت در تظاهرات عظیم شرکت کرد و و قطره‌ای از دریای این حماسه پرشکوه شد و حماسه پرشوری که در سینه تاریخ با شعار مرگ بر خمینی ثبت شد که تنها راه سرنگونی رژیم اعدام و شکنجه خمینی ضدبشر فقط با قهر انقلابی امکانپذیر است. و این مسیر را با جان و خون سرخ خود هموار ساختند.
پروانه هنگام دستگیری روی پل بود. وقتی پاسداران حمله کرده و خواستند او را دستگیر کنند اسلحه خود را بالابرد و فریاد زد «ای حرام‌زاده‌ها تمام تیرهای خودم را نثارتان کردم حالا بیایید مرا دستگیر کنید».
مزدوران پس از دستگیری وی او را به زندان اوین بردند و ساعاتی نکشید که او را اعدام کردند. پروانه مانند دیگر همرزمانش با عهدی خونین با خدا و خلق وفا نمود و جانش را فدیه آرمان آزادی مردم ایران نمود.
آری حماسه‌سازان ۵مهر هم‌چون حسن سرخوش- مسعود شکیبانژاد- سعید صفابخش- زهرا احمدی‌زاده و پروانه پیوستگان و صدها میلیشیاهای بخون خفته و نوگل سرخ دیگر هستند که نام و یادشان برای همیشه در تاریخ ایران خواهد درخشید.
بقول شهید کبیر خلق موسی خیابانی پیروزی از آن انقلابیون است. نیروهای میرا (ارتجاع پوسیده حاکم آخوندی) از صحنه حذف خواهند شد. به این ایمان داشته باشید.

نام و یادش سرخ و جاویدان باد

 

 

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

 

تصویر مزار شهید


 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/69341601-4316-44db-9161-09fdc2b65935"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات