زندگینامه شهید
اسلام پورعابد گلرودباری در سال ۱۳۴۰ در روستای گلرودبار از توابع لاهیجان در یک خانواده روستایی و کشاورز به دنیا آمد. وی تحصیلات دوران ابتدایی و متوسطه خود را در لاهیجان سپری کرد و موفق به گرفتن دیپلم در رشته برق از هنرستان لاهیجان گردید.
اسلام پس از ورود به هنرستان در سال ۱۳۵۶ که همزمان با شروع قیام مردم ایران بر علیه دیکتاتوری سلطنتی بود، با مسایل سیاسی آشنا شد و در تظاهراتها فعالانه شرکت داشت.
وی پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی با سازمان مجاهدین آشنا گردید و بهعنوان هوادار سازمان با آغاز بازگشایی مدارس، از اولین نفرات در هسته مرکزی شورای دانشآموزی هوادار مجاهدین در هنرستان صنعتی شهر لاهیجان بود و پس از چندماه بهعنوان مسئول تشکیلات هنرستان صنعتی، بهچهرهای نام آشنا برای تمامی دانشآموزان تبدیل گردید.
او که میلیشیایی پرشور بود و خانه خود را مرکز فعالیتهای سازمان قرار داده بود، در راهاندازی تعاونی صنفی جهت کمک به کشاورزان در روستاهای مختلف، بهخصوص روستای گلرودبار بسیار فعال بود و در برداشت محصولات کشاورزان، از جمله برداشت برنج، همراه سایر همرزمان مجاهدش به کشاورزان کمک میکرد.
اسلام بعد از مدتی به تشکیلات لاهیجان منتقل شد و در مسئولیتهای مختلف همراه با سایر هواداران، از جمله فروش نشریه مجاهد و حضور در دکههای خیابانی هواداران، برای ارائه و فروش انتشارات سازمان، شرکت داشت.
وی در دیماه ۱۳۵۹، مسئول چند تیم از میلیشیا بود که هنگام فروش نشریه مجاهد، مورد تعرض چماقداران قرار گرفتند. در این صحنه اسلام، با قمه زخمی شد و خونین از صحنه خارج گردید.
اما بهرغم این هجومها و جراحتها، او کوتاه بیا نبود. یکی از همرزمان مجاهدش در این رابطه نوشته است: «عصر روز بعد از آن حمله چماقداران، وقتی تماس گرفت و گزارش داد که با ۴ تیم نشریه به همان خیابان میروند، اصلاً انتظار شنیدن صدایش و درخشش حضورش در همان صحنه دفاع از حریم آزادیهای سیاسی را نداشتم».
بهدنبال همین فعالیتها در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۹، توسط مزدوران رژیم دستگیر و به زندان سپاه پاسداران لاهیجان منتقل شد.
اسلام با هوشیاری که بهخرج داد، برای اینکه در لاهیجان شناخته شده بود، ضمن دادن اسم مستعار به پاسداران، درخواست کرد که به زندان رشت منتقل شود. دو ماه پس از انتقال به زندان رشت آزاد گردید و مجدداً فعالیتهایش را ادامه داد.
بهنوشته یکی از همرزمانش، اسلام بعد از آزادی میگفت: «زندان محیطی است برای آزمایش و ارتقاء انگیزههای مبارزاتی. در زندان تمام تلاش دشمن برای درهم شکستن ماست، و نمیفهمید که ما بیشتر بههم زنجیر میشویم و از هم قوت قلب میگیریم».
اوایل خرداد ۱۳۶۰ و در جریان تظاهرات موضعی که میلیشیاها، بهصورت دستههای ۲۰ – ۳۰ نفره در خیابانهای مختلف شهر علیه سرکوب آخرین قطرات آزادیها برگزارمیکردند، اسلام بار دیگر دستگیر شد و به زندان کمیته ضدخلقی خمینی در دانشسرای عالی تربیت معلم لاهیجان، منتقل گردید.
وی بلافاصله بعد از ورود به زندان زیر شکنجه و ضرب و شتم پاسداران خمینی قرار گرفت و در حالیکه روی سرش کیسه کشیده بودند، مانند توپ وی را با ضربات لگد و چماق بههم پاس میدادند. بهنحوی که اسلام بعد از مدتی حتی نفس کشیدن هم برایش سخت شده و توان هر نوع عکسالعملی را از دست داده بود.
جانیان خمینی از ترس اینکه مبادا اسلام جانش را از دست بدهد، وی را به بیمارستان میرسانند، در حالیکه دو پاسدار بهعنوان نگهبان کنار اتاق وی مستقر شده بودند.
اما اسلام این میلیشیای جسور که در هیچ شرایطی تسلیم نمیشد، این بار موفق شد با بیهوش نشان دادن خود، در فرصتی مناسب با کمک یکی از پرستاران بیمارستان، با پریدن از پنجرهٔ طبقه دوم به بیرون، از بیمارستان فرار کند.
پس از فرار توانست با کمک یکی از هموطنان و تعویض لباس بیمارستان، از منطقه مزبور خارج شده و چند روزی را در خانه یکی از اهالی لاهیجان سپری کند و مجدداً به سازمان وصل شود.
پس از آن، با توجه به تهدیدهایی که در لاهیجان متوجه وی بود، برای ادامه فعالیت به شهرستان رودسر منتقل گردید.
اسلام پس از تظاهرات بزرگ و مسالمتآمیز سازمان در ۳۰خرداد ۱۳۶۰ و سرکوب خونین آن به فرمان خمینی ملعون و آغاز مبارزه مسلحانه انقلابی، در واحدهای عملیاتی مجاهد خلق سازماندهی شد و در چندین مأموریت موفق در شهرهای رودسر و رشت شرکت داشت.
تا آن که در شهریور ۱۳۶۰ در کنار دریای رودسر مورد شناسایی مزدوران رژیم قرار گرفت و دستگیر شد و به زندان مالک اشتر لاهیجان منتقل گردید.
دژخیمان خمینی اسلام را زیر شکنجههای بسیار قرار دادند تا وی را بشکنند و مجبور سازند تا از مواضع مجاهدیاش کوتاه بیاید اما این مجاهد پاکباز در برابر همه بازجویان و شکنجهگران، بر سر موضع مجاهدیاش ایستاد و آنها را بور و کور کرد.
سرانجام در روز ۲۷ آبان سال ۱۳۶۰، جانیان خمینی این مجاهد پاکباز را در زندان مالک اشتر گیلان به جوخه تیرباران سپرده و بهشهادت رساندند و بدینترتیب وی به کاروان شهدای مجاهد خلق پیوست.
پیکر پاک اسلام توسط خانوادهاش، در روستای زادگاهش به خاک سپرده شد، ولی مزدوران رژیم خمینی اجازه گذاشتن سنگ مزار را به خانوادهاش ندادند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید