زندگینامه شهید
مجاهد قهرمان محمدرضا راتبی متولد اصفهان بود. تحصیلاتش را تا سطح دیپلم ادامه داد. او که فعالیتهای سیاسی خود را در حمایت از مجاهدین شروع کرد، در سال۱۳۵۴ در زمانی که دوران سربازی خود را میگذراند، به جرم فعالیت به نفع مجاهدین توسط ساواک دستگیر شد. وی که راننده و دفتر فرمانده گردان بود از دستگاه چاپ وی برای تکثیر اطلاعیههای سازمان استفاده میکرد.
محمدرضا بلافاصله به شکنجهگاههای ساواک برده شد که شرح شکنجههایش با توجه به اینکه در محیط نظامی بود غیرقابل توصیف است.
کمی بعد در همکاری ضداطلاعات ارتش و ساواک او را به کمیته مشترک ساواک شهربانی منتقل کردند و سیکل جدیدی از شکنجههای سیستماتیک را شروع کردند.
بازجویان ساواک شاه محمدرضا را چند روز مداوم شکنجه کردند و وقتی پایی نمانده بود که کابل بزنند او را آویزان کرده و دو بازجو که با هم صحبت میکردند و در طرفین وی نشسته بودند سیگارشان را روی پشت، دست و پا و جاهای حساس بدن وی خاموش میکردند. اما علیرضا با مقاومت جانانه توانست همه آنها را فریب داده و اطلاعات ارزندهاش را در سینه حفظ نماید.
بعد از دوران شکنجه و بازجوییهای پر فشار و دردآور در دادگاه نمایشی شاه به ۱۲سال زندان محکوم و ناچار او را به زندان قصر فرستادند. در زندان در ارتباط تنگاتنگ با تشکیلات مجاهدین توانست آموزشهای سازمانی را در زمینههای مختلف بگذراند.
از همان زمان، محمدرضا بهعلت هوشیاری و تیزبینی خاصش، همواره مسئولیتهایی در رابطه با مسائل امنیتی درون زندان را بهعهده داشت. از جمله در شرایطی که پس از ضربه اپورتونیستی چپنما، کار آموزشی و تشکیلاتی فشردهای در جهت جمعبندی و انتقال خطوط آموزشی از سوی مسئولان سازمان صورت میگرفت و مشخصاً بهعلت حساسیت فوقالعاده مزدوران شاه برای پیدا کردن سر نخهای اطلاعاتی از جمع مجاهدین و همچنین فعال بودن عناصر راست مزدوری که برای ساواک و بر علیه مجاهدین خبرچینی میکردند، این کار فشرده آموزشی میبایست با رعایت مسائل امنیتی صورت میگرفت.
در همین رابطه محمدرضا از جمله مجاهدینی بود که مسئولیتهای مختلفی در زمینه شناسایی جاسوسان رژیم و بهاصطلاح «آنتنهای ساواک در درون زندان» را به عهده داشت. اطلاع از روزهای بازرسی و کیفیت آن و احیاناً طرحها و نقشههای ضدانقلابی مزدوران ساواک و شناسایی آن دسته مأموران زندان که خود فروخته رژیم نبودند و امکان فعال کردن آنها در جهت کسب اطلاعات از درون مقامات زندان بود و... از جمله اقداماتی بود که وی در این رابطه پیش میبرد.
او در سال۵۷ و همزمان با باز شدن درهای زندانها بهدست توانای خلق، از زندان آزاد شد. پس از پیروزی قیام، او مدتی در شهر زادگاهش «اصفهان» تحت مسئولیت مجاهد شهید فضلالله تدین، مسئولیت روابط خارجی جنبش ملی اصفهان را بهعهده داشت.
محمدرضا از تابستان ۵۸ به تهران آمد و در بخش اطلاعات سازمان مشغول فعالیت شد. او از جمله مسئولان برقراری ارتباط با پرسنل نظامی و بهویژه سربازان جوان بود. وی در این مسئولیت، با فعالیت چشمگیر و قابل تحسین خود، بهخوبی توانست، ارتباطات بسیار گسترده و عمیقی با پرسنل مترقی و انقلابی ارتش برقرار نماید و نقش مؤثری در سازماندهی آنان ایفا کند. او مسئولیت بسیاری از پرسنل نظامی انقلابی را به عهده داشت که از جمله عناصر اصلی ترتیب دهنده حرکتهای اعتراضی نظامیان بر علیه رژیم خمینی بودند.
روحیه صمیمی و زودجوش محمدرضا و توان بالایش در برخورد با اقشار و تیپهای مختلف، باعث شده بود که نیروهای تحت مسئولیت وی، با او رابطه بسیار صمیمانه و نزدیکی داشته باشند، متقابلاً محمدرضا نیز دلسوزانه و با احساس مسئولیت کامل، ضمن آموزش دادن و ارائه رهنمودهای لازم، آنها را در حل مشکلات یاری مینمود.
فرمانده محمدرضا یکی از ارزندهترین فرماندهان کارآمد نظامی مجاهد خلق بود که در طرح پرواز تاریخی برادر مجاهد مسعود رجوی نیز، بهعنوان معاون اول فرمانده فتحالله، مسئولیت شناسایی و فرماندهی عملیات را در زمین بهعهده داشت. هنگامی که او سوژهها را به محل مورد نظر رساند و پس از خداحافظی با برادر مجاهد مسعود رجوی در پای پلکان هواپیما، با شور و اضطراب به محل تعیین شده برای استقرارش در نزد فرمانده فتحالله باز گشت، از یکسو از اینکه توانسته بود مسئولیت سنگین خود را بهخوبی به انجام رساند و سوژههای خود را به سلامت به محل مورد نظر برساند، از شادی در پوست خود نمیگنجید و از سوی دیگر از آنجا که طرح هنوز بهطور کامل به پایان نرسیده بود و باز هم خطرات بسیاری سلامتی جان سوژهها را تهدید میکرد در اضطراب و نگرانی شدیدی قرار داشت.
یکی از همرزمان محمدرضا که او نیز از جمله از مسئولان طرح عملیات در پرواز بود، درباره نقش او در این عملیات تاریخی مینویسد: «علیرضا در تمام مراحل شناسایی شرکت داشت، او بارها بهداخل پایگاه یکم شکاری رفت و شناسائیها را دقیقتر و کاملتر ساخت. مشکلات و موانع زیادی در هر مرحله از کار وجود داشت، اما پیگیری، جدیت، کارآیی و قدرت مسأله حلکنی محمدرضا بنبستها را میشکست و غیرممکن را ممکن میساخت، براستی او یک بنبستشکن بود»...
پس از آغاز نبرد انقلابی مسلحانه مجاهدین با رژیم خمینی جلاد، محمدرضا ضمن حفظ ارتباطش با نیروهای تحت مسئولیت خود، بهخوبی توانست آنها را بر اساس نیازها و ضرورتهای این مقطع، سازماندهی نموده و آنان را در جریان نبرد مسلحانه بر علیه رژیم خمینی جلاد فعال و فعالتر سازد.
وی تحت مسئولیت فرمانده فتحالله در بسیاری از عملیات ویژه نظامی سازمان بهطور مستقیم شرکت داشت و در برخی از آنان نیز مسئولیت فرماندهی عملیات برعهده وی بود. از اوایل تابستان ۶۱ محمدرضا در بخش نظامی سازمان همراه با دیگر همرزمان مجاهدش در طراحی، فرماندهی و اجرای عملیات بسیاری بر علیه پاسداران سرکوبگر شرکت کرد.
در روزهایی که رژیم با گستراندن تورهای متعدد بازرسی خیابانی، فضای نظامی بسیار سنگینی را بر شهر حاکم کرده بود و در واقع هر تردد بین دو پایگاه یک عمل نظامی محسوب میشد، محمدرضا بیش از ۱۷-۱۶ ساعت در روز تردد میکرد و بهرغم آنکه از شدت خستگی ناشی از فشار کار، بسیار نحیف و لاغر شده بود، اما همچنان با روحیه شاد و سرزنده خود، جمع یارانش را گرمای خاصی میبخشید.
محمدرضا با قاطعیت، جسارت و تسلط و خونسردی خاصی که داشت. توانست بارها و بارها از چنگ مزدوران رژیم و از تورهای بازرسی بگریزد.
این مجاهد جسور در روز۸ شهریورماه ۶۱ به همراه مجاهد شهید مریم حسینیبرزی عازم یکی از پایگاههای سازمان، واقع در ده «فشن» (در جاده تهران- قزوین) بود که در این مسیر با تور بسیار گسترده پاسداران خمینی مواجه شد و از آنجا که احتمال غافلگیر شدن و دستگیری را میداد دست به تهاجم زد و پس از نبردی تمامعیار با مزدوران خمینی و استفاده از تمامی مهمات خود بر علیه دشمن، به همراه خواهر همرزمش بهشهادت رسید. شهادت قهرمانانه محمدرضا اگر چه برای تمامی یاران مجاهد او و از جمله پرسنل نظامی مجاهد خلق، بسیار سخت و ناگوار بود اما عزم و اراده آنان را در نبرد بر علیه خمینی دجال و رژیم ضدبشری آخوندی، استوارتر ساخت.
یاد و فدا کاریها، تلاشهای بیدریغ شبانه روزی، جسارت ها و دیگر ویژگیها و خصایل انقلابی فرمانده محمدرضا راتبی هرگز از خاطر همرزمانش نخواهد رفت.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org