زندگینامه شهید
هدف رژیم از تبلیغات این است که ما را از مسعود جدا کند. این موضوع قبل از هر چیز برای ما آزمایشی است که خود را در مقابل دشمن بیازماییم که تا کجا به مسعود ایمان داریم.
فاطمه در آباده شیراز متولد شد. تحصیلات خود را در رشته فیزیک ادامه داد. پس از گرفتن لیسانس خود از دانشگاه شیراز بهعنوان دبیر دبیرستانهای شیراز مشغول به کار شد. فاطمه با وجود داشتن دو کودک خردسال با پشتکار و علاقه بسیار به کار تدریس میپرداخت و یکی از فعالترین مسئولان کانون معلمان شیراز بود. وی از خصائل برجسته انقلابی و مردمی برخوردار بود بعد از انقلاب ضدسلطنتی، بهعنوان کاندیدای مجاهدین در اولین دور انتخابات مجلس شورا در شیراز معرفی شد.
فاطمه در خرداد سال ۶۰ در حین مأموریت سازمانی دستگیر شد. او را زیر وحشیانهترین شکنجهها میبرند ولی او یکی از درخشانترین مقاومت ها را در زیرشکنجه عرضه میکند. او استوره مقاومت بود. وی از شکنجههای شدیدی که شده بود دچار بیماریهای عفونی شد و برای اینکه کسی به او رسیدگی نکند او را در سلول انفرادی حبس کرده بودند.
دژخیمان خمینی میخواستند با سوءاستفاده ازعواطف مادری فاطمه، او را درهم بشکنند و وادار به تسلیم کنند، غافل از اینکه پیمانی که او با خدا و خلق بسته بود پایدارتر و استوارتر از آن است که تصّور میکردند. زن مجاهد با صلابتی که همه ابتلائات را از سرگذراند.
تعدادی از هم سلولهایش درباره او نوشتند: ”فاطمه در زندان به یاری دیگر همرزمانش میشتافت و خودش زیر شکنجه مقاومت و پایداری در برابر فشارها را به نمایش میگذاشت. او در سختترین شرایط دو چیز را فراموش نمیکرد. یکی رابطه با دیگر زندانیان سرموضع و دیگری مطالعه کردن و پیگیری مسائل سیاسی و ایدئولوژیک. او باهمه زندانیان مقاوم رابطه داشت و در تحکیم تشکیلات زندان نقش داشت. به زندانیان جدید روحیه میداد و نسبت به آنان به شدّت احساس مسئولیت داشت. و همه را به مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن ترغیب میکرد. دانش سیاسی و تسلط او در استفاده از قرآن و نهجالبلاغه یکی از مؤثرترین کمکهای او به خواهران در زندان در مقابل شکنجهها بود و بهای اینکار را با شلاق و شکنجه و آزارهای مستمر پاسداران میپرداخت و هرگز از این کار غافل نمیشد”
در گزارش دیگری از زندان شیراز در رابطه با فاطمه قهرمان چنین آمده است: «ما همگی وقتی جدیّت و پاکبازی فاطمه را در امر مبارزه میدیدیم به راستی درس میگرفتیم و افقهای جدیدی برویمان گشوده میشد».
در رابطه با تبلیغات مسموم و خبرهای مخدوش در مورد برادر مسعود که رژیم در افلاس و درماندگی در میان زندانیان منتشر میکرد که روحیه رزمنده و مقاوم زندانیان مجاهد را درهم بشکند، فاطمه مانند شیر، خروشید و هوشیارانه بچهها را جمع کرد و گفت: ”هدف رژیم از این تبلیغات خود برادر مسعود نیست، چون دستش به او نمیرسد. هدف دشمن این است که ما را از مسعود جدا کند. این موضوع قبل ازهر چیز برای ما آزمایشی است که خود را در مقابل دشمن بیازماییم که تا کجا به مسعود ایمان داریم.
”فاطمه را تا سال ۶۷ در زندانهای سپاه و شکنجهگاه عادلآباد شیراز نگهداشتند. ۱۱ماه در زندان انفرادی بود و به بیماری سل مبتلا شده بود. وی ۷ سال مستمر زیر شدیدترین شکنجههای جسمی و انواع فشارهای روحی قرار داشت. به دستور و فتوای خمینی جلاد در قتلعام سال ۶۷ سر بدار شد. با روحیهای مقاوم و استوار بر سر موضع ایستاد و به عهدش با خدا و رهبری و مردم محرومش وفا کرد. پیکرش به خانواده تحویل داده نشد و مخفیانه در بهشت زهرا (گلزار شهدا) شیراز دفن شده است.
خواهر مجاهدش به نام فتانه زارعی سال۶۱ در بندرعباس در حالی که باردار بود، تیرباران شده است. همسر فتانه مجاهد شهید علی محمد قنبری نیز یک ماه قبل از فتانه بشهادت رسیده بود.
راه پرافتخار و پر از حماسه فاطمه و شهیدان راه آزادی و رهایی مردم محروم تا سرنگونی تمامیت رژیم ددمنش آخوندی ادامه دارد و قطعاً آنروز محقق خواهد شد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید