728 x 90

با یاد مجاهد شهید محمدعلی بختیاری

مجاهد شهید محمدعلی بختیاری
مجاهد شهید محمدعلی بختیاری

محل تولد: بندر انزلی
شغل:
سن: 23
تحصیلات: دانشجو
محل شهادت: بندر انزلی
تاریخ شهادت: 19-9-1360
محل زندان: -

زندگینامه شهید


همان کاری که دشمن را بیشتر عصبانی می‌کند برای مامفیدتر و درست تراست.

 

مجاهد شهید محمدعلی بختیاری، در مهرماه۱۳۳۸در بندر انزلی متولدشد. تحصیلات دبستان و دبیرستان را در انزلی ادامه داد و در نوجوانی با مسائل سیاسی و مبارزاتی آشنا شد. او از اولین روزهای پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی به مجاهدین پیوست و پس از ۴سال مبارزه بی‌وقفهٴ سیاسی و نظامی که یک سال آن در زیر شدیدترین شکنجه‌ها سپری شد، در آذرماه سال۶۱ در اثر شکنجه‌های وحشیانهٴ دژخیمان خمینی به‌شهادت رسید.

یکی از بستگانش در شرحی پیرامون زندگی او چنین نوشته: «فرانوش در تمام دوران تحصیل شاگرد اول مدارس انزلی بود و بعد از دیپلم تحصیلاتش را در دانشگاه ملی تهران در رشتهٔ پزشکی ادامه داد.

به‌دنبال کودتای ضدفرهنگی خمینی و بسته‌شدن دانشگاهها با توجه به این‌که فرانوش در امتحان سراسری اعزام دانشجو به خارج کشور، مقام دوم را کسب کرده بود، خانواده‌اش اصرار زیادی کردند که برای ادامهٔ تحصیل به خارج کشور برود. اما او به صراحت گفت، الآن که شرایط عوض شده و ارتجاع بیش از گذشته بر مردم و جامعه فشار می‌آورد، من چگونه می‌توانم از زیربار مسئولیت مبارزه شانه خالی کنم؟»

قلب پاک و مهربان او هرگز نمی‌توانست رنج و محنت خلق محروم و در زنجیر را فراموش کند. نه پیشرفت و موفقیتهایش در زمینهٴ درس و تحصیلات دانشگاهی و نه زندگی توأم با رفاه، مانع عشق و احساس مسئولیتش نسبت به مردم و شور انقلابی و مبارزاتی او نبود. او در جریان اوجگیری قیامهای مردمی علیه دیکتاتوری شاه، در سال۵۷، فعالانه شرکت داشت و به‌محض پیروزی انقلاب نیز فعالیت‌هایش در کنار هواداران مجاهدین، برای حراست از دستآوردهای انقلاب مردم ادامه داد.

فرانوش شیفتهٔ کلاسهای تبیین جهان برادر مسعود بود. طی چندماهی که جلسات درسی تبیین برادر مسعود در دانشگاه صنعتی شریف جریان داشت، تمام هفته را لحظه شماری می‌کرد که ساعت موعود فرا رسد وبتواند با مراد و محبوبش دیداری تازه کند. از اردیبهشت ۵۹ که خمینی دانشگاهها را با عنوان دجالگرانهٔ «انقلاب فرهنگی» بست، فرانوش به بندر انزلی برگشت و کار و فعالیتش را در میان هواداران مجاهدین در شهر زادگاهش از سر گرفت.

به‌عنوان دبیر زبان انگلیسی و علوم طبیعی در مدارس انزلی درس می‌داد و همزمان ارتباط فعال و گسترده‌اش با تشکیلات سازمان مجاهدین ادامه داشت. پس از۳۰ خرداد۶۰ به تیمهای عملیاتی مجاهدین پیوست. در بعدازظهر روز ۱۷ آذر سال۶۰، پاسداران رژیم، خانهٔ آنها را در انزلی محاصره کردند و او را دستگیر نمودند. از این جا مقاومت قهرمانانهٴ او در زیر شکنجه‌های وحشیانه آغاز شد.

هم زنجیرانش نقل کرده‌اند که رژیم توطئه‌های زیادی علیه فرانوش می‌کرد ولی فرانوش از فشارها و تهدیدهایی که به‌طور خاص علیه او وجود داشت به‌خوبی با خبر بود.

فرانوش هیچ وقت از رسیدگی و مداوای سایر همرزمانش در زندان غافل نبود. می‌دانست که هر بار کمک کردن و پانسمان سایر شکنجه شده‌ها توسط او برایش نتیجه‌یی جز شکنجه و شلاق بیشتر نخواهد داشت. اما مهر و محبت بیکران او به همرزمانش اجازه نمی‌داد که آرام بگیرد. یک بار به یکی از همرزمانش که به او پیشنهاد کرده بود مدتی مداوای بچه‌ها را قطع کند، جواب داده بود: «همان کاری که دشمن را بیشتر عصبانی می‌کند، نشاندهندهٔ این است که از بقیهٔ کارها برای ما مفیدتر و درست‌تر است. وانگهی من پزشکی خوانده‌ام که بتوانم زخم یک مجروح و درد یک دردمند را مداوا کنم. حالا زخم همرزم مجروحم را پانسمان نکنم؟ فقط به این دلیل که ممکن است به‌خاطرش شلاق بخورم؟ ارزش کاری که می‌کنم به اندازه همان شلاقهایی است که می‌خورم. »

بدین ترتیب او در زندان هم خواب و آرام را از دژخیمان خمینی گرفته بود. رژیم تا حدود یک‌سال بعد از دستگیری فرانوش، بدون هیچ محاکمه‌ای او را در زندان نگه‌داشته و شکنجه می‌کرد.

در اواسط پاییز سال۶۱، آخوند جنایتکاری به نام قتیل‌زاده که حاکم به‌اصطلاح شرع بیدادگاههای خمینی در انزلی بود، در نماز جمعهٔ شهر سخنرانی کرد و با خشم و استیصال نعره کشید که «ای مغز متفکر سازمان... ، ای تئوریسن سازمان، ... ... این هفته به اشد مجازات محکوم می‌شوی»

تلاشهای بسیار و مراجعات مکرر و بی‌وقفهٔ خانواده فرانوش برای اطلاع از سرنوشت او به نتیجه نرسید و سرانجام یکی از کارکنان بهداری شهر، که پیکر شکنجه شده و بیجان او را در بیمارستان دیده بود، خبر داد که در اثر شدت شکنجه به‌شهادت رسیده است. هر دو دستش را شکسته بودند و او را با بدنی خون آلود و نیمه‌جان به بیمارستان منتقل کرده بودند که در ۱۹آذر۶۰ بر اثر شکنجه زیاد بشهادت رسیده بود.

عوامل جنایتکار خمینی حتی از مزار فرانوش که زیارتگاه مردم شهر شد و هر هفته بسیاری از خانواده‌ها در پیرامون آن تجمع می‌کردند نگذشتند و بارها سنگ مزار او را شکستند. اما پرچم آرمان رهایی‌بخش فرنوش و همه شهیدان راه آزادی و اسلام انقلابی، با ایستادگی در برابر ظلم و بیداد برای پیروزی عدالت و آزادی همواره برافراشته است.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
 

 

 

خاطرات


 

 

تصاویر یادگاری


 

 

تصویر مزار شهید


 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/7aa89433-33ca-4496-bcc0-d6d5d01a1112"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات