زندگینامه شهید
ابراهیم هیبتاللهپور در سال ۱۳۴۳، در خانوادهای محروم در شهر ایذه، بهدنیا آمد. وی بعد از طی دوران ابتدایی برای ادامه تحصیل در دبیرستان، به شهر مسجد سلیمان رفت.
سالهای نوجوانی ابراهیم مواجه شد با قیامها و اعتراضات انقلاب ضدسلطنتی. ابراهیم که از کودکی طعم تلخ فقر و مشکلات اقتصادی را چشیده و آگاه بود که حاکمیت سلطنتی عامل همه این بدبختیهاست، در تظاهرات مردمی در جریان انقلاب ۵۷، فعالانه شرکت داشت. او پس از انقلاب، با سازمان آشنا شد و بهعنوان هواداری پرشور در قسمت دانش آموزی وارد فعالیت گردید.
وی در نشریه فروشی و کارهای تبلیغی در جریان انتخابات ریاستجمهوری و مجلس شورای ملی در سال۵۸ و همچنین فعالیتهای افشاگرانه سیاستهای رژیم آخوندی در سرکوب آزادیها و بکارگیری چماقداری علیه نیروهای سیاسی حضور فعالی داشت.
پس از سی خرداد سال ۱۳۶۰ و شروع مبارزه مسلحانه انقلابی، و موج دستگیریها از جمله در شهر مسجد سلیمان، ابراهیم نیز در شهریور همین سال توسط پاسداران خمینی دستگیر و روانه زندان و شکنجهگاه شد.
دژخیمان رژیم که نتوانستند وی را زیر فشار شکنجه به تسلیم وادارند، با یک محاکمه نمایشی به اعدام محکومش کردند.
سرانجام وی را به فاصله چند روز پس از دستگیری در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۳۶۰ تیرباران کرده و بهشهادت رساندند.
پدر ابراهیم، که برای پیگیری وضعیت ابراهیم، از ایذه به مسجد سلیمان رفته بود و در دادگاه نمایشی شرکت داشت نقل کرده است که ابراهیم در مقابل رئیس دادگاه جنایتکار خمینی، بیباکانه از اهداف و آرمان سازمان دفاع کرد. او همچنین گفته است: «بعد از دادگاه مرا خواستند و گفتند با پسرت حرف بزن، راضیش کن با ما همکاری کنه، وقتی از پسرم سؤال کردم که چه کاری از تو میخواهند، گفت میخواهند چند نفر را لو بدهم من این کار نمیکنم».
ابراهیم از آنجا که فهمیده بود روز بعد از دادگاه اعدام خواهد شد، و نمیخواست پدرش در مسجد سلیمان شاهد این مسأله باشد، به پدرش پیشنهاد داده بود به ایذه برگردد.
اما پدر وی که در شهر مانده بود، صبح روز بعد که برای دیدار فرزندش به زندان مراجعه میکند، دژخیمان خمینی در زندان، به او خبر اعدام پسرش را میدهند و میگویند برای تحویلگیری پیکر پسرش به اهواز برود.
هنگامی که پدر این شهید مجاهد برای گرفتن پیکر فرزندش در اهواز اقدام کرد، مزدوران قبل از تحویل پیکر شهید، هزینه تیرهای اعدام را از او گرفتند.
مأموران جنایتکار سپاه که از واکنش مردم ایذه نسبت به اعدام هیبتالله هراس داشتند، قبل از اینکه خبر اعدام به آنجا برسد، خانه آنها را به محاصره درآوردند.
پس از انتقال پیکر شهید به ایذه، مزدوران رژیم اجازه استفاده از غسالخانه عمومی شهر را ندادند و پدر شهید پیکر او را در حمام خانه شستشو داد.
همچنین وقتی این جنایتکاران از خاکسپاری ابراهیم شهید در قبرستان عمومی ایذه ممانعت کردند، مادر وی گفت: «جسد ابراهیم را در حیاط خانه دفن میکنم تا همه از ظلم و جنایت این جنایتکاران با خبر شوند». نهایتأ پیکر این مجاهد سرفراز، در قطعه زمینی در کنار قبرستان اکبرآباد شهر ایذه به خاک سپرده شد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید