728 x 90

با یاد مجاهد شهید محمود هوشی

مجاهد شهید محمود هوشی
مجاهد شهید محمود هوشی

محل تولد: تبريز
شغل: کارگر کفاشی
سن: 23
تحصیلات: دیپلم
محل شهادت: تبریز
تاریخ شهادت: 0-5-1367
محل زندان: -

زندگینامه شهید


محمود هوشی در سال ۱۳۴۴، در تبریز به دنیا آمد. دوران تحصیلات دبیرستانی وی مصادف شد با آغاز اعتراضات و تظاهرات انقلاب ضدسلطنتی بر علیه دیکتاتوری شاه خائن.
محمود از طریق برادر بزرگترش مجاهد شهید رحیم هوشی که از پیش با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنای داشت با سازمان آشنا شد.
وی به‌رغم این‌که در سنین نوجوانی بود، به‌دلیل آگاهی نسبت به خیانتها و سیاست‌های ضدمردمی دیکتاتوری پهلوی، در جریان انقلاب ضدسلطنتی مردم در سال ۱۳۵۷ شرکت فعالی داشت.
محمود پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، در بخش دانش‌آموزی سازمان به‌عنوان یک میلیشیای پرشور، وارد فعالیت شد.
وی در همه میتینگ‌ها و فعالیت‌های سیاسی سازمان شرکت داشت. او مدتی نیز در ارتباط با بخش محلات سازمان، به فعالیت‌های گسترده از جمله شعارنویسی، پخش اطلاعیه‌های سازمان و سایر اقدامات افشاگرانه بر علیه سیاست‌های سرکوبگرانه خمینی جنایتکار، اشتغال داشت.
محمود که خود در تظاهرات بزرگ ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ شرکت داشت، پس از آن و شروع مبارزه مسلحانه انقلابی علیه خمینی جلاد، مانند سایر مجاهدان به زندگی مخفی روی آورد.
او بسیاری از شب‌های سرد و استخوان‌سوز پاییز تبریز را در خیابان و زیر پل دیزل‌آباد به صبح رساند.
محمود که پس از سی خرداد ۱۳۶۰ ارتباطش با سازمان قطع شده بود برای وصل مجدد به سازمان، به تهران رفت اما از آنجا که موفق به ارتباط با سازمان نشد، به تبریز بازگشت و پس از هفته‌ها آوارگی در آن شرایط سخت و نیاز به داشتن محمل و مکان استقرار مناسب، در یک مغازه کفاشی کار پیدا کرد و شب‌ها نیز در همان محل کفاشی می‌خوابید.
سرانجام در آذرماه ۱۳۶۰ مورد شناسایی مزدوران رژیم قرار گرفت و دستگیر شد. این مجاهد جسور و پرشور هنگام دستگیری اقدام به فرار کرد ولی به‌دلیل وجود گله‌ای از مزدوران موفق به فرار نشد. .
وی را پس از دستگیری به زندان سپاه تبریز منتقل کرده و زیر شکنجه‌های بسیار قرار دادند.
مقاومت دلیرانه محمود باعث شد که با وجود سن کم، پاسداران جنایتکار او را به بند۹ که معروف به بند سرموضعی‌ها و محل اسارت اعضای با سابقه سازمان بود منتقل کنند. محمود که پس از دوران بازجویی و شکنجه، در بیدادگاه رژیم، به حبس ابد یا اعدام تعلیقی محکوم شده بود، در این بند، در میان کادرهای قدیمی‌تر سازمان، به درک و شناخت عمیق‌تری از اهداف و آرمانهای مردمی سازمان دست یافت. او خودش این دوران را بهترین روزهای زندگیش نامیده بود.
محمود که روحیه رزمنده‌اش زبان‌زد همرزمانش در زندان بود، پس از شهادت سردار موسی خیابانی و شهید اشرف رجوی در عاشورای مجاهدین در بهمن ۱۳۶۰، سرودی بر وزن آهنگ باراباس ساخت و آنرا با همرزمانش در بند، به شکل جمعی اجرا می‌کردند.
او در سال ۱۳۶۲، به‌دلیل لو رفتن بخش دیگری از فعالیت‌هایش، مجدداً به زندان سپاه منتقل و زیر شکنجه‌های وحشیانه پاسداران جنایتکار قرار گرفت، اما این بار نیز سرفرازانه در مقابل همه فشارها و شکنجه‌ها مقاومت کرد و از راه و آمان سازمان، جانانه دفاع نمود.
در مهرماه سال ۱۳۶۴، برادر مجاهدش شهید رحیم هوشی، از زندان تبریز فرار کرد. مزدوران سپاه که ضربه سختی دریافت کرده بودند به بهانه این‌که او در طرح فرار برادرش شرکت داشته، محمود را به مدت دو ماه به‌شدت شکنجه کردند. شدت شکنجه‌ها به حدی بود که وی در مدت دو ماه نزدیک به ۱۵ کیلو وزن کم کرد و چهره‌اش برای نزدیکترین همرزمانش به‌سختی قابل شناسایی بود.
محمود با وجود سن کم و فشارها و شکنجه‌های زیاد، در زندان نمونه یک مجاهد سرشار و با روحیه و با انگیزه بود و با فعالیت‌های ورزشی و هنریش، به همرزمانش در زندان روحیه می‌داد. او که در نقاشی و خطاطی چیره‌دست بود در زندان به نقاشی چهره همرزمانش می‌پرداخت و به‌خصوص قبل از تحویل سال نو، به همین ترتیب برای آنها کارت پستال برای ارسال به خانواده‌شان تهیه می‌کرد.
از ویژگیهای بارز محمود، حل شدگی او در ارزشهای انسانی سازمان و عشق و ایمانی بود که به رهبری و آرمان سازمان داشت. او آن‌قدر در زندان با روحیه و پر انرژی بود که با وجود همه فشارها و شکنجه‌ها و محدودیت‌ها، موفق شد دیپلمش را نیز در دوران اسارت بگیرد.
سرانجام این مجاهد گرد و سرفراز، پس از ۷ سال اسارت در شکجه‌گاههای سپاه در تبریز، در قتل‌عام هزاران زندانی مجاهد دیگر سر موضع در سال ۱۳۶۷، سربدار شد.
برادر محمود، رحیم هوشی پس از فرار موفقیت آمیز از زندان تبریز در سال ۱۳۶۴، به صفوف رزمندگان مجاهد در منقطه مرزی پیوست و در سال ۱۳۶۵ در جریان انجام مأموریتی توسط مزدوران خمینی به‌شهادت رسید.

 

خاطرات


برادر بزرگترش که در آن زمان همراه رحیم و محمود در زندان بود نقل می‌کند «زمانی که مادرم برای ملاقات من، رحیم و محمود می‌آمد وقتی محمود را می‌دید تحت تأثیر جاذبه‌های او قرار داشت و همواره او را نگاه می‌کرد.

مهرماه سال۶۴ رحیم از زندان فرار کرد، بعد از چند روز محمود را برای بازجویی و گرفتن اطلاعات فرار رحیم، به سپاه بردند و یک ماه بعد او را به بند آوردند.

وکیل بند مرا صدا زد و گفت برادرت را از سپاه آورده‌اند وقتی محمود را دیدم در نگاه اول او را نشناختم، چرا که جنایتکاران پلید طوری او را شکنجه کرده بودند که قیافه‌اش عوض شده و حدود ۱۵ کیلو لاغر شده بود. اما او با روحیه سرشارش بر ضعف جسمی غلبه کرد و بعد از مدت کمی بسکتبال بازی می‌کرد»

 

تصاویر یادگاری


محمود هوشی

محمود هوشی و کریم قائمی از شهدای قتل‌عام ۶۷

محمود هوشی و کریم قائمی از شهدای قتل‌عام ۶۷

تصویر مزار شهید


یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org

 

 

 

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/d9859481-5ab8-4bd8-b74c-fa008dbccb45"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات