زندگینامه شهید
شهاب در سال۱۳۴۳ در روستای برز از توابع نظنز متولد شد، هنگامی که او ۵ساله بود خانوادهاش با انتقال پدر که معلم روستا بود، به تهران مهاجرت کردند. وی در دوران قیام سال۵۷ به همراه چند نفر از دوستان مدرسهاش ضمن مطالعه کتابهای انقلابی، فعالیتهای سیاسی نظیر شعارنویسی و پخش اعلامیه انجام میداد.
بعد از پیروزی قیام بهمنماه شهاب با اهداف مجاهدین آشنا شد، از آن پس فعالیتهایش در رابطه با سازمان قرار گرفت، و او کار تشکیلاتی را در انجمن دانشآموزان مسلمان دبیرستان البرز شروع کرد.
پس از دو سال فعالیت منظم و تشکیلاتی با کارآیی و درسآموزی از تجربیات عملی این دوره مبارزاتی پربار، از انجام وظایف انقلابی مختلفی استقبال نمود، وی در مدتی که مسئولیت تیم فروش نشریه را در خیابانها بهعهده داشت، بارها موفق شد با سازماندهی درست و کار توضیحی برای مردم، فریبکاریها و رذالتها و تهاجمات عناصر مرتجع خمینی را به خودشان برگرداند.
طوری که چندین بار مرتجعین مزدور خمینی را که مزاحم فعالیتهای تیم بودند، مردم کتک زده و از اطراف محل فروش نشریه پراکنده کرده بودند.
همزمان افزایش فضای اختناق و هارتر شدن خمینی خونآشام و شدت گرفتن حملات رذیلانه مرتجعین و پاسداران به نیروهای سازمان، شهاب در کوره فروزان مبارزه آمادگی بیشتری برای ادامه راه کسب کرد.
پس از ۳۰خرداد و به خون کشیدن تظاهرات مسالمتآمیز مردم در این روز توسط پاسداران خیمنی، اعدام اولین گروه از مردم و میلیشیا نیز شروع شد، شهاب در این مرحله جدید از مبارزه نیز از انقلاب مردم دفاع کرد و در چند فعالیت انقلابی شرکت نمود.
در جریان یکی از این فعالیتها بهدست پاسداران اسیر شد، و یک هفته بعد در تاریخ ۲۷شهریور۶۰ در زندان اوین همراه با ۸۲تن دیگر از مجاهدین و دیگر انقلابیون، سرود شهادت را در پای چوبههای اعدام رژیم ارتجاعی خمینی سرداد.
وصیتنامه مجاهد شهید شهابالدین حسینی برزی:
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب شهابالدین حسینی برزی فرزند شمسالدین اعلام میکنم که در راه اسلام و قرآن قدم برداشتهام، و نیز هیچ آرزویی ندارم جز اینکه خداوند خون من راه هم در کنار خونهای ریخته شده شهدا از صدر اسلام تاکنون بپذیرد.
وصیتی که به مادر و پدرم دارم این است که باید بدانند اگر چه زحمتهای بسیاری برای من کشیدهاند، ولی من امانتی بودم که خداوند به شما سپرد.
وقتی هم که خداوند اراده کرد آنرا از شما گرفت و بدانید خون من از خون حضرت علیاکبر رنگینتر نیست، از شما میخواهم که برای شهادت من نگران نباشید و همیشه بیاد داشته باشید تمام جوانهای آزاده این مرز بوم فرزند شما هستند. «انالله و اناالیه راجعون»
به امید دیدار در سرای جاوید
القصه در این زمانه پر نیرنگ
یک مرده به نام به زصد زنده به ننگ
شهاب الدین حسینی برزی
کلیشه وصیتنامه مجاهد شهید سید شهابالدین حسینی برزی
توضیح:
در متن کلیشه شده وصیتنامههای مجاهد شهید شهابالدین حسینی که در آستانه اعدام و بر روی کاغذهای بازجویی اوین نوشته شده، چند جا خط خوردگی دارد
لازم به توضیح است که علت، خط خوردگیها این است که دژخیمان خمینی خونآشام در هنگام تحویل این وصیتنامهها به خانواده شهاب، عبارات و شعارهایی که این مجاهد قهرمان در رابطه با وابستگی و اعتقادش به سازمان مجاهدین خلق ایران و آرمانهای انقلابی و توحیدی آن در وصیتنامه خود نوشته است، خط زده و سیاه کرده تا بهزعم خود مانع شوند که این وصیتنامه خون رنگ حقانیت و اصالت مجاهدین را گواهی دهد، اما بیچاره شب پرستان... . !
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org