زندگینامه شهید
متولد: ۱۳۳۸ ـ لاهیجان
سابقه زندان: 4سال در رژیم خمینی
همیشه رزمآور در همهٴ پهنههای نبرد
پگاهی بود و من،
از خویش بیخویش
به راهی که پر از گلبرگ خون بود
ز پیچ جادهای در جنگل درد
به امید طلوعی میگذشتم.
تمام طول راه،
از گریهتر بود
تن جنگل
پر از زخم تبر بود
ولی پیغام هر گلبرک پرپر
سفر بود و سفر بود و سفر بود
از ظاهر افتاده و آرام و از چهرهٴ همیشه خندانش نمیشد فهمید که چه شیر دلاوری در پشت این فروتنی بیادعا به کمین دشمن نشسته است. گویی خون سردار جنگل در رگهایش جریان داشت. از مجاهد قهرمان حسن غلامپور سخن میگویم، عقابی که در حماسه ۱۰شهریور اشرف برای همیشه در ستیغ قلهٴ افتخار مأوا گرفت.
حسن از یک خانوادهٴ کارگری و زحمتکش برخاسته بود. ناگزیر بود در تابستانها بهکار بپردازد، تا بتواند مخارج تحصیل خود را تأمین کند. رنج کار و محرومیت باعث شده بود که از یک سو همواره پختهتر و مسئولتر از سنش باشد و از سوی دیگر عشق به مردم محروم و شور رهایی آنها با جانش عجین شود. با برخاستن امواج انقلاب ضدسلطنتی، حسن از فعالترین جوانان زادگاهش لاهیجان در برانگیختن تظاهرات و راهپیماییها بود. پس از انقلاب نیز به سرعت همراه با هزاران و هزاران تن از جوان قیامآفرین همسن و سالش جذب آرمان مجاهدین شد و پس از آن که دیپلم خود را گرفت و از سال 59، بهطور حرفهای و تمام وقت به صفوف میلیشیای مجاهد خلق پیوست و در ستاد مجاهدین در رشت سازماندهی شد. پس از 30خرداد 60، حسن فعالیتهای خود را بهطور مخفیانه ادامه داد، اما در آذر 60 شناسایی و دستگیر شد. زندان، برای حسن قهرمان، میدان دیگری از مبارزه و فراز دیگری از زندگی انقلابی او بود. بهنوشته یکی از همرزمان مجاهدش که در زندان لاهیجان با حسن همبند بوده، حسن غلامپور و رحمت نخجیری و شهرام یاسری که هر سه از بچههای لاهیجان بودند، موتور محرک زندان بودند و با روحیه رزمنده خود، فضای زندان را سرشار از شور مقاومت و رزمندگی میکردند و پاسداران و دژخیمان را به ستوه میآوردند.
هنگامی که حسن در آبان ۶۴ سرفرازانه از زندان آزاد شد، در پیوستن به سازمان درنگ نکرد و با تلاش و انگیزهٴ بسیار تنها حدود یک ماه بعد توانست همچون دو همرزم دیگرش شهرام و رحمت خود را به رزمندگان مجاهد در منطقهٴ مرزی کردستان برساند و در دستههای رزمی سازماندهی شود.
پس از تأسیس ارتش آزادیبخش مجاهد قهرمان حسن غلامپور در بسیاری از عملیاتی رزمی شرکت کرد و در همهٴ صحنهها، چون شیری ژیان در ردههای مختلف فرماندهی و در رستههای رزمی گوناگون جانانه جنگید. اما اوج درخشش عنصر ناب مجاهدی و قهرمانی و رزمآوری حسن، طی 10سال پایداری در اشرف و بهخصوص طی یک سال اخیر در مأموریت حفظ و نگهداری اشرف بارز شد. حسن قهرمان به یمن انقلاب ایدئولوژیک و با عشق و علاقهیی که به سازمان و همرزمان مجاهدش داشت، به درخشانترین وجهی این مرحله را طی کرد. او خود در آبان 91 در این باره نوشته است:
«... از 33سال پیش سازمان را برای سرنگونی رژیم ضدبشری انتخاب کرده و به زندگی عادی پشت کردهام. ماندن در رکاب رهبری عقیدتیام مسعود و مریم را تحت هر شرایطی چه در پیروزی و چه در شکست انتخاب کردهام و به آن تا آخرین قطره خون و نفسم متعهد میباشم… نهایت سپاسگزاری و تشکر را از سازمان و رهبری دارم که من را برای حفاظت از اموال در اشرف انتخاب کرده، امیدوارم لایق و شایسته این انتخاب باشم و هر ابتلایی را در اشرف با جان و دل میپذیرم».
فرزند قهرمان مردم لاهیجان مجاهد شهید حسن غلامپور که تا بن استخوان به آنچه میگفت متعهد بود، با شکوهترین رزم خود را با دست خالی با آدمکشان تحتامر نیروی قدس به انجام رساند و این پیام را با خون خود به جوانان سراسر ایران داد که آری با دست خالی نیز میتوان با دژخیمان مواجه شد و آنها را برای همیشه افشا و رسوا کرد و شیپور پیروزی خلق را با رساترین صدا به گوش همهٴ مردم رساند.
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید