زندگینامه شهید
زندانی زمان شاه : ۱۳۵۴تا ۱۳۵۷ / زندان قزلحصار و قصر او به مدت ۳سال
نحوه شهادت: تیرباران در زندان رشت
مرتضی مثنی در خانوادهای زیر متوسط در جنوب تهران به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند. وی پس از دوران دبیرستان در رشته زمینشناسی دانشگاه تربیت معلم تهران به ادامه تحصیل پرداخت.
مرتضی که در دبیرستان علوی تهران با توجه به فضایی که در آنجا وجود داشت با مسایل سیاسی آشنا شده بود در دانشگاه وارد فعالیت سیاسی علیه شاه خائن در کنار دانشجویان هوادار سازمان شد. بر اثر این فعالیتها وی در سال۵۴ توسط ساواک دستگیر و به شکنجهگاه کمیته مشترک برده شد.
با توجه به شرایط سال۵۴ و حملات گسترده ساواک برای دستگیری گروههای وابسته به سازمان مجاهدین و دانشجویان هوادار و مرتبط با سازمان، فشار روی دستگیر شدگان در کمیته مشترک بالا بود و مرتضی نیز زیر همین فشارها و شکنجهها قرار گرفت. نهایتاً پس از عبور از دوره بازجویی و شکنجه وی به سه سال زندان محکوم شد.
مرتضی ابتدا به زندان قزلحصار و سپس به زندان قصر منتقل شد. وی در زندان پس از عبور از شرایط سخت ضربه اپورتونیستی با آموزشهایی که آنجا گذراند به یک کادر همهجانبه تبدیل شد.
وی نهایتاً در آبان سال۵۷ از زندان آزاد شد و در ارتباط با سازمان در تظاهرات علیه دیکتاتوری شاه شرکت فعال داشت.
مرتضی در بهار ۱۳۵۸ همزمان با تشکیل اردوهای سازندگی سازمان مجاهدین در استان زنجان (عباسآباد و گلتپه) مسئولیت تشکیل کلاسهای آموزشی ایدئولوژیک، سیاسی و تشکیلاتی را در اردوی گلتپه را برعهده داشت. قریب به صد تن از دانشآموزان هوادار مجاهدین همزمان از تهران و زنجان در این اردوگاه زیر نظر مرتضی علاوه بر کشیدن یک خط لوله سیمانی برای رساندن آب از چند کیلومتری به روستای گلتپه در کلاسهای آموزشی فوق شرکت داشتند. این اردو البته با کارشکنیهای رژیم مواجه بود، اما به یمن پشتیبانی اهالی روستاها کار اردو ادامه یافت و در انتهای تابستان و قبل از بازگشایی مدارس با رسیدن آب به روستا از طریق خط لوله، اردوگاه نیز پایان یافت. همه اعضای شرکتکننده در این اردوگاه اسکلت بخش دانشآموزی سازمان را در تهران تشکیل دادند. کادرهایی که قریببهاتفاق آنها در نبرد با رژیم خمینی بعد از سی خرداد بهشهادت رسیدند. و تعداد انگشتشماری از آنان همچنان به نبرد با رژیم ولایت فقیه ادامه میدهند.
با شروع سال تحصیل و بازگشایی مدارس و تشکیل امداد پزشکی مجاهدین مرتضی در موضع مسئول امنیت امداد پزشکی در خیابان بهار به مبارزاتش ادامه داد. وی در این مسئولیت توانست با حملات متعدد پاسداران و چماقداران ارتجاع به این مرکز را با فرماندهی که در صحنه داشت مقابله کند.
وی پس از بستهشدن این مرکز به دست چماقداران و مزدوران خمینی، به بخش نشریه منتقل شد و در آنجا به ایفای مسئولیت پرداخت. وی با ویژگیهای شادابی و سرحالی و شور انقلابی در عین جدیت در انجام مسئولیت، در میان همرزمانش شناخته میشد.
مرتضی مدتی پس از سی خرداد به بخش شهرستان منتقل شد و در قسمت اجتماعی استان گیلان مشغول به فعالیت شد و مسئولیت قسمتی از این بخش را به عهده داشت. تا اینکه در اوایل مهرماه ۱۳۶۱ در هنگام تردد برای انجام مأموریتی در شهر رشت مورد شک مزدوران قرار گرفته و دستگیر میشود و بلافاصله به شکنجهگاه برده میشود. بهنوشته یکی از همرزمانش بر اثر ضربات کابل بر پاهایش زیر پنجه پایش یک قوزک مثلثی شکل ایجاد شده بود.
مرتضی یکبار در زمستان ۶۱ در زندان سپاه رشت که در محل دبیرستان حنیف نژاد برپا کرده بودند، از طبقه سوم که محل دادستانی و بازجویی بوده خود را به پایین پرت میکند که روی نردههای طبقه هم کف میافتد و مجروح میشود.
تا اینکه نهایتاً در اواخر خرداد ۱۳۶۲ مرتضی را پس از شکنجههای بسیار در رشت به جوخه تیرباران میسپارند و بهشهادت میرسد.
مجاهد شهید ربابه بوداغی از شهدای فروغ جاویدان که خود از زندانیان سیاسی رشت بوده، در مورد شهادت مرتضی را اینطور نوشته است:
«در خرداد سال۶۲، یک دوره تصفیه ونقل و انتقال صورت گرفت و نیروهای مقاوم را به نقاط مختلف تبعید کردند. از بند خواهران زندان رشت حدود صد تا صد و پنجاه نفر از اسرای مجاهد و مبارز را به «زندان چوکا»، «زندان رودبار»، «گوهردشت» و «قزلحصار» تبعید کردند. از بند مردان نیز حدود صدوپنجاه نفر را به دیگر زندانها فرستادند و پس از آن نیز دست به کشتار و تیرباران زدند؛ از جمله در اواخرخرداد، مجاهدین مقاوم و قهرمانی چون پروانه الوندپور، مرتضی مثنیٰ (سعید)، حسن مجدزاده، کوشالی و تعدادی دیگر را پس از شکنجههای وحشیانه، روانهٔ میدان تیرباران کردند و خون پاکشان را به زمین ریختند».
دو برادر مرتضی، علی، مصطفی مثنی و نیز همسر برادرش ناهید رحمانی از شهدای سازمان مجاهدین خلق ایران هستند که در سالهای ۶۰ و ۶۱ تیرباران شدند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید