زندگینامه شهید
خدیجه میرزایی در سال ۱۳۳۸، در همدان بهدنیا آمد؛ تحصیلات دوره دبستان و دبیرستان را در همان شهر سپری کرد و سپس در دانشگاه بو علی همدان پذیرفته شد. او پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ در قیام و تظاهراتها علیه مردم دیکتاتوری سلطنتی شرکت داشت و در همان زمان بود که با نام و آرمان سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا گردید.
وی پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، وارد دانشگاه تربیت معلم تهران شد و در آنجا فعالیتهای خودش را در انجمن دانشجویان مسلمان تربیت معلم، با دانشجویان هوادار سازمان، آغاز کرد.
خدیجه در همه فعالیتهای سیاسی افشاگرانه سازمان شرکت داشت و بهدلیل اخلاق و منش انقلابی و انضباط و جدیتی که در انجام مسئولیتهایش داشت، مورد احترام دانشجویان و همرزمانش قرار داشت.
با توجه به اینکه خدیجه و برادر مجاهدش مصطفی در تهران بودند و با سازمان فعالیت میکردند، خانواده آنها در سال ۱۳۵۹ از همدان نقل مکان کرده و در تهران مستقر شدند.
در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۳۶۰، مزدوران سپاه برای دستگیری برادر خدیجه، مجاهد شهید مصطفی میرزایی، به خانه آنها در تهران هجوم آورده و علاوه بر مصطفی، خدیجه و مجاهد شهید مهناز یوسفی، همسر مصطفی، را نیز دستگیر کرده و به زندان و شکنجهگاه میبرند.
مهناز بهدلیل اینکه باردار بود زیر شکنجه حالش وخیم میشود و پاسداران جنایتکار، اجباراً مهناز و خدیجه را با هم به بهداری منتقل کردند. این دو مجاهد قهرمان، با کمک پرستاران بهداری که تحت تأثیر مجاهدت آنها قرار گرفته بودند، از محل بهداری فرار کرده و به زندگی و مبارزه مخفی روی آوردند.
خدیجه، برای بار دوم، در مهرماه ۱۳۶۰، توسط پاسداران، دستگیر گردید و در زندان اوین زیر شکنجههای وحشیانه قرار گرفت.
وی پس از دستگیری، در یک ملاقات کوتاه، به پدرش گفته بود: «دژخیمان از من انزجارنامه علیه سازمان و مصاحبه تلویزیونی میخواهند، اما آنها این آرزو را به گور خواهند برد». او همچنین گفته بود: «از سه خواهری که با هم دستگیر شدیم، دو خواهر اعدام شدهاند و حکم من هم اعدام است و از شما خواهش دارم که برای ملاقات من به این مزدوران جنایتکار اصرار نکنید».
خدیجه این مجاهد سر موضع و استوار، سپس، انگشتر و ساعتش را به پدرش داده و گفته بود: «این یادگاری برادرم حسین است و این هم ساعتم که همه را برای سازمان ارسال کنید»... وی سپس از پدرش میخواهد که به همه سلام برساند و بگوید که «خدیجه مثل کوه ایستاد».
سرانجام خدیجه قهرمان، پس از سه ماه شکنجههای وحشیانه و پایداری و استواری بر مواضع مجاهدیش، در هجدهم دیماه ۱۳۶۰، زیر شکنجه بهشهادت رسید و بدین ترتیب با وفا به عهد و پیمانش با خدا و خلق، جانش را در راه آزادی و عدالت برای مردم ایران فدا نمود.
دژخیمان خمینی، حتی پیکر خدیجه را به خانوادهاش تحویل نداده و مخفیانه اقدام به خاکسپاری او کردند. وقتی پدر خدیجه از پاسداران مزدور پرسید که چرا جنازه دخترم را به ما تحویل ندادید، یکی از پاسداران در پاسخ به او گفته بود: «او خیلی ضعیف بود و زیر شکنجه کشته شد».
مجاهدان دلیر، حسین و مصطفی برادران خدیجه، معصومه خواهر وی و مهناز یوسفی همسر برادرش از جمله شهدای قتلعام ۱۳۶۷ هستند که به همراه هزاران مجاهد سر موضع دیگر، سربدار شدند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید