زندگینامه شهید
در حماسه خونین ۱۰/مرداد/۶۱، ۴تن از اعضای خانواده دلیر زائریان مقدم، مجاهدین شهید مادر کرباسی (زائریان مقدم)، مهدی زائریان مقدم، فائزه زائریان مقدم (موسوی) و مصطفی موسوی (همسر فائزه) در۲پایگاه مقاومت مجاهدین، ساعتها در برابر هجوم وحشیانه پاسداران جنایتکار قهرمانانه مقاومت کرده و سرانجام در خون پاک خود غلطیدند (این خانواده قبلاً یک شهید دیگر نیز تقدیم خلق و انقلاب نموده بود).
به این ترتیب نام خانواده زائریان مقدم با تقدیم ۵شهید مجاهد برای همیشه در میان خانوادههای دلیر مجاهد خلق جای گرفت.
مادر مجاهد صدیقه کرباسی (زائریان مقدم) از سالها پیش از انقلاب ضدسلطنتی در جلسات مترقی مذهبی در شهر مشهد که عمدتاً درخانه خودش برگزار میشد، شرکت میکرد و از همان زمان با مسائل سیاسی و اجتماعی و… تا حدود زیادی آشنا گشت.
مادر در رابطه با فعالیتهای سیاسی فرزندانش مجاهدین علی و مهدی زائریان مقدم با سازمان مجاهدین خلق آشنا شد، و از آنجا که خود مادری پرشور و مبارز بود، بهطور فعال در حرکتهای اعتراضی مادران زندانیان سیاسی و بهویژه مادران مجاهد شرکت نمود.
طی سالهای ۵۴-۵۱ او بسیاری از روزها را پشت درهای زندان و به امید ملاقات و دریافت خبری از فرزندان اسیرش گذراند.
همزمان با گسترش مبارزات ضددیکتاتوری خلق بر علیه رژیم شاه، مادر زائریان مقدم بهطور فعال در تظاهرات شرکت کرد و دوستان و آشنایان خود را نیز در این زمینه تشویق مینمود.
پس از پیروزی انقلاب مادر فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی خود را در جهت تبلیغ و ترویج آرمانها و اهداف مجاهدین ادامه داد، و در ارتباط با انجمن زنان مسلمان مشهد شروع به فعالیت نمود.
او در تشکیل مراکز تبلیغاتی خیابانی انجمن مادران که در نقاط مختلف شهر تشکیل میشد نقش فعالی داشت و بهرغم کهولت سن، از عناصر ثابت مراکز تبلیغاتی خیابانی مجاهدین بهشمار میرفت.
همچنین مادر در تمامی دادخواهیها، اعتصاب غذاها، تحصنها و سایر حرکتهای اعتراضی و افشاگرانه مادران مجاهد شرکت مینمود.
مادر زائریان مقدم پس از۳۰خرداد۶۰ و بهدنبال دستگیری فرزندش مجاهد شهید علی زائریان مقدم و تصرف منزل مسکونیش توسط پاسداران جنایتکار خمینی، مدتی در شهر مشهد بهحالت نیمه مخفی زندگی کرد.
اما از آنجا که خود چهرهای شناخته شده و تحت تعقیب بود، در شهریور ۶۰همراه با دیگر فرزندانش به تهران آمده و از طریق مجاهد شهید مهدی زائریان مقدم در ارتباط نزدیکتر با سازمان قرار گرفت.
از آن پس مادر زائریان مقدم در پایگاههای مقاومت مجاهدین در تهران استقرار یافت، او به همراه فرزندان مجاهدش در کارها و مسئولیتهای درون پایگاه و در مأموریتهای خارج از پایگاه شرکت میکرد.
مادر همواره از اینکه فرزندانش از او میخواستند تا به هنگام درگیری، به محل امن رفته و خود را حفظ کند، ناراحت بود و میگفت: ”من چطور میتوانم تحمل کنم که شما بجنگید و کشته شوید ولی من در جای امنی باشم…“
مادر زائریان مقدم مادری صبور و مقاوم بود که همواره با درک مشکلات و محذوراتی که فرزندان مجاهدش با آن روبهرو بودند تلاش میکرد تا به سهم خود باری از دوش آنان بردارد، و در این مسیر هیچگاه از مسائل و مشکلات خود سخنی به میان نمیآورد.
او وضعیت خودش را بعد از شهادت اولین فرزندش مجاهد شهید علی زائریان مقدم اینطور توصیف میکرد:
در خیابان جهت انجام کاری عازم محلی بودم که خبر اعدام علی را شنیدم، نمیدانم که چطور خودم را به خانه پسرم رساندم. یادم آمد روزهای قبل از انقلاب سالهای قبل را چطور همینهایی که دستور اعدام او را اکنون صادر کردهاند، ما را و بهخصوص علی را یکی از افتخارات خودشان میدانستند، مثلا همین خامنهای جنایتکار همیشه میگفت: ”علی باعث سرافرازی ماست“
مدتی گریستم و بعد وقتی بیاد مادران دیگر افتادم، وقتی بیاد سرگردانی و آوارگی فرزندان این مرزوبوم افتادم و وقتی چهره مادر رضاییهای قهرمان را بیاد آوردم، تصمیم گرفتم که ضعف نشان ندهم و همانگونه باشم که هر مادر شهیدی باید باشد… طی پیگیریهای بعدی فهمیدیم که همین خامنهای جنایتکار مستقیما دستور اعدام علی را صادر کرده بود…“
صحنه دیدار کوتاه مادر با فرزند کوچکش پس از چند ماه دوری در یکی از پایگاهها صحنهای بسیار تکاندهنده و درس آموز بود.
او سراپا مملو از عشق و عاطفه مادری و در حالیکه چشمانش از برق خوشحالی میدرخشید، فرزندش را در آغوش گرفت و مدتی با او صحبت کرد.
اما طولی نکشید لحظه خداحافظی فرا رسید مادر در حالیکه تلاش میکرد تا فرزندش چشمان اشکآلود او را نبیند، با همان آرامش و وقار همیشگی خود و بی آن که کوچکترین اضطراب و نگرانی در او به چشم بخورد از او خداحافظی کرد و از پایگاه خارج شد.
مادر رفت در حالی که شوق دیدار مجدد سراپای وجودش را فراگرفته بود… دیداری که هرگز تکرار نشد.
صبح ۱۰مرداد ۶۱ پایگاهی که مادر زائریان مقدم به اتفاق فرزندش مهدی و چند خواهر و برادر مجاهد دیگردر آن اقامت داشتند، مورد تهاجم وحشیانه پاسداران جنایتکار قرار گرفت.
مجاهدین حاضر در پایگاه در مقابل این تهاجمات دست به مقاومت انقلابی زدند و طی آن تنی چند بشهادت رسیدند.
رژیم خمینی هرگز اطلاعی از سرنوشت این مادر دلیر منتشر نساخت، اما مادر قهرمان زائریان مقدم در جریان این درگیری به همراه فرزندش مهدی بشهادت رسید.
دختر و داماد او نیز در همان روز در یکی دیگر از پایگاههای مقاومت مجاهدین، پس از ساعت ها مقاومت قهرمانانه بشهادت رسیدند.
یاد این مادر مجاهد و قهرمان گرامی باد
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org