زندگینامه شهید
مجاهد شهید فاطمه نجاریان در سال۱۳۳۵ در یک خانوادهٔ مذهبی در تهران متولد شد، او در دوران کودکی پدرش را از دست داد. فاطمه پس از پایان تحصیلات متوسطه به دانشکده پلیتکنیک تهران راه یافت. وی از سالهای آخر دبیرستان کتابهای سیاسی و انقلابی را مطالعه کرد و همزمان برای آشنایی به فضای جامعه به روستاهای محروم اطراف شهر دماوند رفت و با فقر تودههای محروم روستایی آشنا شد، امری که در رشد انگیزههای انقلابی وی بسیار مؤثر بود.
پس از ورود به دانشگاه در سال۵۳، از شرایط دانشگاه برای رشد و ارتقای آگاهی سیاسی خود و شرکت فعال در مبارزه علیه رژیم شاه خائن استفاده نمود.
در این دوران او با دانشجویان هوادار سازمان مجاهدین خلق آشنا شد و از طریق دستیابی به آثار مجاهدین هوادار سازمان شد و زندگی مبارزاتی وی سمتوسوی مشخصی به خود گرفت.
او از جمله پایهگذاران و پیشتازان تشکلهای دانشجویی در دانشگاه پلیتکنیک و بهویژه در میان دختران دانشجو بود و با توان مدیریت بالا و نیز برخوردهای انقلابی با دانشجویان، نقش محوری در راهانداختن برنامههای مطالعاتی، کوهنوردی و… ایفا مینمود.
پس از ضربه خیانتبار اپورتونیستی در سال۵۴ فاطمه با انگیزهٔ قوی مبارزاتی و عشق و ایمان عمیق به آرمانهای انقلابی و توحیدی مجاهدین، توانست تا حدود نسبتاً زیادی بدون تأثیر پذیرفتن از جریان راست آخوندی و خمینیگونه و نیز انحرافات اپورتونیستی فعالیتهای خود را ادامه دهد.
وی در این مدت فعالانه در تلاش بود تا با مجاهدین ارتباط برقرار کند و سرانجام در اوایل سال۵۷ همراه با همسر خود مجاهد شهید شاهرخ شمیم در ارتباط با سازمان قرار گرفت.
مجاهد شهید فاطمه نجاری پس از پیروزی قیام بهمن۵۷ بهطور تماموقت و حرفهیی خود را وقف انقلاب و سازمان نمود و در ستاد علنی مجاهدین در تهران به فعالیت پرداخت.
در ابتدا مسئولیتهایی در بخش امداد به او واگذار گردید و پس از آن بهعنوان عضو شورای مرکزی انجمن دانشجویان مسلمان دانشگاه پلیتکنیک، به بخش دانشجویی منتقل شد. پس از مدتی بهدلیل صلاحیتها و توان بالایی که داشت در نهاد دانشجویی مسئولیت چند انجمن بر عهدهٔ او قرار گرفت.
فاطمه با شور و علاقهٔ خاصی کار میکرد و در برقراری ارتباط با افراد تحت مسئولیت خود بسیار موفق بود، و محبوبیت خاصی در بین دانشجویان داشت.
پس از انتقال به بخش حفاظت در سال۵۹، فاطمه نیمی از وقت خود را در بخش دانشجویی و نیمی دیگر را در رابطه با بخش حفاظت بکار میگرفت و این در شرایطی بود که یک کودک ۲ساله هم داشت.
بهرغم حجم سنگین کارها و مسئولیتهایش، فاطمه همچنان که از قبل نشان داده بود، بهراحتی میتوانست تضادهای متعدد کارهایش را حل کند و برای هر کدام از مسئولیتها وقت و انرژی لازم را صرف نماید.
در اوایل سال۶۰ به بخش دانشآموزی و سپس به محلات منتقل شد و نهایتاً قبل از ۳۰خرداد تمام در خدمت بخش حفاظت به انجام مسئولیت پرداخت.
آغاز فاز نظامی دوران درخشش و شکوفایی خواهر مجاهد فاطمه نجاری (که نام مستعار فاطمه خالقی شهرت داشت) بود. وی مسئول عادیسازی پایگاه، پیگیری و برخورد با موارد مشکوک، و نیز مسئول امور صنفی پایگاه هم بود ضمن اینکه ۲کودک خردسال خود را نیز سرپرستی میکرد.
چهرهٔ خندان و پرنشاط او برای همسایگان چهرهٔ آشنایی بود او که هر روز با فرزندان خردسالش برای انجام مأموریتهای سازمانی بیرون میرفت، با برخوردهای متین و جاافتادهٔ خود آنچنان آنها را مجذوب کرده بود، که همگی خواهان برقراری رابطه با وی بودند که بهدلیل محذورات حفاظتی فاطمه نمیتوانست جوابگوی خواستهٔ آنها باشد.
سرانجام مجاهد قهرمان فاطمه نجاری در ۱۹بهمن۶۰، در یکی از پایگاههای سازمان واقع در یوسفآباد که در ضمن آخرین پایگاهی بود که برادر مجاهد مسعود رجوی قبل از پرواز قهرمانانهاش به پاریس در آن جا بهسر میبرد، همراه همسر مجاهدش شاهرخ شمیم و برادر مجاهد محمد منجی دلاورانه با مزدوران دشمن جنگید و قهرمانانه بهشهادت رسید.
دو تن از برادرانش به نامهای حسن و حسین نجاری بعد از ۳۰خرداد دستگیر و بهدست مزدوران خمینی اعدام شدند.
یادش گرامی و راه سرخش پررهرو باد
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org