زندگینامه شهید
میلیشیای قهرمان مجید شفایی، در هنگام شهادت، دانشآموز سال سوم رشته ریاضی بود. مجید از سالکار و فعالیت سیاسی را در مدرسه آغاز کرد و در شمار نخستین دانشآموزانی بود که بهصفوف واحدهای سیاسی و تبلیغی میلیشیا پیوست. روحیه بالا و پرنشاطش او را از محبوبیت خاصی بین همکلاسیها و همرزمانش برخوردار کرده بود. طی سالهایو ۶۰ در زمانی که خانه آنها محل استقرار مسئولان سازمان بود مجید علاوه براینکه در تیمهای فروش نشریه شرکت فعال داشت، با شایستگی و دقت و احساس مسئولیتی بیش از انتظار، در نقل و انتقال مدارک و پیامهای سازمانی بهصورت یک پیک بسیار فعال و کارآمد عمل میکرد. یکی از همرزمانش که پس از ۳۰خرداد مدتی با او در ارتباط بوده، نوشته است: «مجید بعد از ۳۰خرداد در کارها سر از پا نمیشناخت. درحالیکه حتی خانه مشخصی برای مخفی شدن نداشت هیچ مشکلی مانع فعالیتهای او نبود. چند تا از همکلاسیهایی که میدانستند مجید مخفی شده و سپاه بهدنبال دستگیری اوست چندبار هشدار دادند که مجید کارهای خطرناک میکند، دیدهایم که از فرط خستگی روی نیمکت پارک خوابش برده است. هشدار بچههای مدرسه واقعی بود و یکبار خودم دیدم که کفشهایش را زیر سرش گذاشته و مثل یک کارگر ساده روی صندلی پارک بهخواب رفته است. به او توصیه کردم که برای چند ساعت استراحت بهتر است از خانههای آشنایانت استفاده کنی. مجید یادآوری کرد که پاسدارها مثل سگ هار بهجان خانوادهها و هواداران شناخته شده افتادهاند و هر شب دهها خانه را در سطح شهر بازرسی میکنند. مجید بهمن فهماند که کارهایش چندان هم که دیده میشود، بیحساب نیست و گفت: میلیشیا همه کارهایش جمعی است، امنیت را هم با کار جمعی و تیمی حل میکنیم. بهنوبت استراحت میکنیم و هوای هم را داریم» مجید شفایی در اواخر تابستان سال۶۰ در جریان اجرای یک قرار دستگیر شد و پاسداران بلافاصله او را بهزیر شدیدترین شکنجهها بردند. اما مجید استوار و مقاوم برسر پیمانش ایستاد و در کنار پدر و مادر قهرمانش بهجوخه تیرباران سپرده شد. هنگامیکه پاسداران جنایتکار خمینی پیکر پاک مجید را برای دفن بهگورستان تحویل دادند، آثار شکنجههای مختلف در تمام بدنش پیدا بود و کتفش نیز براثر شکنجه شکسته بود.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
با ارسال تصاویر و زندگینامه شهید، ما را در تکمیل شناسنامه شهیدان یاری رسانید. >>> تلگرام مجاهد: @mojahedin_org
خاطرات
تصاویر یادگاری
تصویر مزار شهید